کتاب مجمع الجزایر اوریون نوشته رویا دستغیب توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان ایرانی، داستان های ایران
مجمع الجزایر اوریون رمانی متفاوت دربارهی زمان، مکان، گذشته و حال و عدم قطعیت در همهی اینهاست؛ مکانی که روی نقشه نیست، اما نویسنده آن را به تمامی ساخته است؛ زمان که بهنوعی جهان آخرالزمانی را به خاطر متبادر میکند؛ گذشتهای که واکاوی دقیق آن میتواند نقش همهی ما را تغییر دهد و شخصیتهایی که پیوسته در حال سفر هستند. رویا دستغیب دیدگاهی فلسفی نسبت به انسان و هویت انسان دارد، اما بدون اینکه بخواهد اندیشهای فلسفی را متذکر شود، جهانی بدون مرز میسازد و واقعیت تقلیل داده شده بهواسطه اسامی و اشیاء را به چالش میکشد. زبان فاخر و شاعرانه رویا دستغیب گویی در هر جمله یک تابلوی نقاشی را به تصویر میکشد.
مجمع الجزایر اوریون داستان عدم قطعیت است؛ نه تنها عدم قطعیت در مکان، که عدم قطعیت در هویت شخصیتها. نویسنده از شخصیت اصلی داستان با عنوان «مسافر» نام میبرد که گذرا بودن حضور آدمی در جهان را یادآور میشود. باقی شخصیتها نیز بدون نام هستند و تنها با موقعیت و نقشی که در جهان بر عهده دارند، خطاب میشوند؛ سردبیر، دختر سردبیر، پیرمرد، دختر صاحبخانه و غیره. اما حتی سن شخصیتها نیز با آنچه به نظر میرسند، همخوانی ندارد؛ پیرمردِ داستان، حرکاتی چون کودکان، فرز و چابک دارد.
در واقع واقعیت آن چیزی نیست که میبینیم، واقعیت شاید، در مجمع الجزایر اوریون واقع شده باشد. جزیرهای که مردمانش هویت شهروندی ندارند؛ واقعیت، مردمانی بینام و شناسنامه و حتی ملیت هستند؛ جایی که تنها اصالت مییابند، نه روح آدمی. پیرنگ داستان، معمای بزرگی را بر دوش میکشد و آن، هویت راوی و مسافر است که البته داستان هر چه بیشتر جلو میرود، موقعیت و هویت شخصیتها روشنتر میشود و گذشته هولناک مسافر و راوی نیز سر باز میکند. هویت راوی و مسافر همچون اهالی مجمع الجزایر اوریون است که بدون شناسنامه و نامهایی هستند که همگی در چمدان مسافر محبوس شدهاند و حیاتی واقعی، اما دور از دسترس دارند. مجمع الجزایر اوریون با رنگ قرمز روی نقشه مشخص شده است، اما مسافر باید برای یافتنش از خطی اسرارآمیز رمزگشایی کند تا به آنجا برسد.
کتاب مجمع الجزایر اوریون نوشته رویا دستغیب توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان ایرانی، داستان های ایران
مجمع الجزایر اوریون رمانی متفاوت دربارهی زمان، مکان، گذشته و حال و عدم قطعیت در همهی اینهاست؛ مکانی که روی نقشه نیست، اما نویسنده آن را به تمامی ساخته است؛ زمان که بهنوعی جهان آخرالزمانی را به خاطر متبادر میکند؛ گذشتهای که واکاوی دقیق آن میتواند نقش همهی ما را تغییر دهد و شخصیتهایی که پیوسته در حال سفر هستند. رویا دستغیب دیدگاهی فلسفی نسبت به انسان و هویت انسان دارد، اما بدون اینکه بخواهد اندیشهای فلسفی را متذکر شود، جهانی بدون مرز میسازد و واقعیت تقلیل داده شده بهواسطه اسامی و اشیاء را به چالش میکشد. زبان فاخر و شاعرانه رویا دستغیب گویی در هر جمله یک تابلوی نقاشی را به تصویر میکشد.
مجمع الجزایر اوریون داستان عدم قطعیت است؛ نه تنها عدم قطعیت در مکان، که عدم قطعیت در هویت شخصیتها. نویسنده از شخصیت اصلی داستان با عنوان «مسافر» نام میبرد که گذرا بودن حضور آدمی در جهان را یادآور میشود. باقی شخصیتها نیز بدون نام هستند و تنها با موقعیت و نقشی که در جهان بر عهده دارند، خطاب میشوند؛ سردبیر، دختر سردبیر، پیرمرد، دختر صاحبخانه و غیره. اما حتی سن شخصیتها نیز با آنچه به نظر میرسند، همخوانی ندارد؛ پیرمردِ داستان، حرکاتی چون کودکان، فرز و چابک دارد.
در واقع واقعیت آن چیزی نیست که میبینیم، واقعیت شاید، در مجمع الجزایر اوریون واقع شده باشد. جزیرهای که مردمانش هویت شهروندی ندارند؛ واقعیت، مردمانی بینام و شناسنامه و حتی ملیت هستند؛ جایی که تنها اصالت مییابند، نه روح آدمی. پیرنگ داستان، معمای بزرگی را بر دوش میکشد و آن، هویت راوی و مسافر است که البته داستان هر چه بیشتر جلو میرود، موقعیت و هویت شخصیتها روشنتر میشود و گذشته هولناک مسافر و راوی نیز سر باز میکند. هویت راوی و مسافر همچون اهالی مجمع الجزایر اوریون است که بدون شناسنامه و نامهایی هستند که همگی در چمدان مسافر محبوس شدهاند و حیاتی واقعی، اما دور از دسترس دارند. مجمع الجزایر اوریون با رنگ قرمز روی نقشه مشخص شده است، اما مسافر باید برای یافتنش از خطی اسرارآمیز رمزگشایی کند تا به آنجا برسد.