کتاب ما چگونه ما شدیم ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران نوشته صادق زیباکلام, توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی و سیاسی، علوم انسانی، سیاست و اجتماع
آگاهی نسلهای پس از عباس میرزا از شکاف میان ایران و غرب تدریجی بود. آنان در ابتدا محو پیشرفتهای تکنیکی و صنعتی غرب میشدند. برخی از ایرانیان که در نیمه اول قرن نوزدهم به اروپا سفر کرده و ذوق نوشتن هم داشتند مشاهدات خود را به صورت سفرنامه درمیآوردند. آنان آن قدر از ذیذن اروپا و مقایسه آن با مملکت عقبمانده خودشان شگفتزده و مبهوت میشدند که نام سفرنامههایشان را حیرتنامه گذاردند. ایرانیان برای نخستین بار با بیمارستان، راهآهن، بانک، تراموا، تلگراف، پارکهای بزرگ، برق، گاز، آب لولهکشی، کارخانجات، تولیدات صنعتی، تماشاخانه، اپرا و جنبههای دیگری از زندگی مدرن غرب آشنا میشدند. اما بهتدریج آنان متوجه جنبههای عمیقتر تمدن غرب شدند.
جنبههای زیربنایی سیاسی و اجتماعی همچون حاکمیت قانون (در برابر حاکمیت مطلق حکام و فرمانروایان در ایران)، محدودیت اختیارات حکومت (در مقابل اختیارات نامحدود پادشاه در ایران)، پاسخگو بودن حکومت در قبال اقدامات و تصمیماتش (در مقابل مطلقالعنان بودن حکومت در ایران)، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و تشکلهای سیاسی، آزادی مذهب و اجتماعات، انتخاب حکومت از سوی مردم (در برابر مشروعیت الهی حکومت در ایران) و امکان انتقد از حکومت از جمله جنبههای دیگر جوامع اروپایی بود که بهتدریج ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار میداد.این آشناییها و علم به شرایط جغرافیایی و به تعبیری آگاهی عمیقتر از غرب به نوبه خود باعث گستردهتر شدن ابعاد پرسش تاریخی عباس میرزا میشد.مشکل اساسی نسلهای بعد از عباس میرزا آن بود که آنان فقط با معضل شکاف یا فاصله میان ایران و غرب روبهرو نبودند، بلکه بهتدریج متوجه میشدند که غرب در عین حال منظما در حال پیشرفت بود درحالیکه هیچ روزنهای در انتهای تونل تاریک غقبماندگی ایران به چشم نمیخورد. به عبارت دیگر، پرسش عباس میرزا ضمن آنکه بهتدریج به نسلهای بعدی انتقال مییافت، در عین حال ابعاد آن نیز گستردهتر میشد.
کتاب ما چگونه ما شدیم ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران نوشته صادق زیباکلام, توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی و سیاسی، علوم انسانی، سیاست و اجتماع
آگاهی نسلهای پس از عباس میرزا از شکاف میان ایران و غرب تدریجی بود. آنان در ابتدا محو پیشرفتهای تکنیکی و صنعتی غرب میشدند. برخی از ایرانیان که در نیمه اول قرن نوزدهم به اروپا سفر کرده و ذوق نوشتن هم داشتند مشاهدات خود را به صورت سفرنامه درمیآوردند. آنان آن قدر از ذیذن اروپا و مقایسه آن با مملکت عقبمانده خودشان شگفتزده و مبهوت میشدند که نام سفرنامههایشان را حیرتنامه گذاردند. ایرانیان برای نخستین بار با بیمارستان، راهآهن، بانک، تراموا، تلگراف، پارکهای بزرگ، برق، گاز، آب لولهکشی، کارخانجات، تولیدات صنعتی، تماشاخانه، اپرا و جنبههای دیگری از زندگی مدرن غرب آشنا میشدند. اما بهتدریج آنان متوجه جنبههای عمیقتر تمدن غرب شدند.
جنبههای زیربنایی سیاسی و اجتماعی همچون حاکمیت قانون (در برابر حاکمیت مطلق حکام و فرمانروایان در ایران)، محدودیت اختیارات حکومت (در مقابل اختیارات نامحدود پادشاه در ایران)، پاسخگو بودن حکومت در قبال اقدامات و تصمیماتش (در مقابل مطلقالعنان بودن حکومت در ایران)، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و تشکلهای سیاسی، آزادی مذهب و اجتماعات، انتخاب حکومت از سوی مردم (در برابر مشروعیت الهی حکومت در ایران) و امکان انتقد از حکومت از جمله جنبههای دیگر جوامع اروپایی بود که بهتدریج ایرانیان را تحت تاثیر خود قرار میداد.این آشناییها و علم به شرایط جغرافیایی و به تعبیری آگاهی عمیقتر از غرب به نوبه خود باعث گستردهتر شدن ابعاد پرسش تاریخی عباس میرزا میشد.مشکل اساسی نسلهای بعد از عباس میرزا آن بود که آنان فقط با معضل شکاف یا فاصله میان ایران و غرب روبهرو نبودند، بلکه بهتدریج متوجه میشدند که غرب در عین حال منظما در حال پیشرفت بود درحالیکه هیچ روزنهای در انتهای تونل تاریک غقبماندگی ایران به چشم نمیخورد. به عبارت دیگر، پرسش عباس میرزا ضمن آنکه بهتدریج به نسلهای بعدی انتقال مییافت، در عین حال ابعاد آن نیز گستردهتر میشد.