کتاب ماه کامل می شود نوشته فریبا وفی توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
بهاره از خانواده سنتی خود جدا شده و به همراه برادرش بهادر در تهران زندگی می کند. او در شرکتی کار می کند و در آن شرکت با مردی که دوست عزیز خطابش می کند و چند نفر دیگر کار می کند و در ادامه ماجراجویی ها و خودیابی اش به پیشنهاد یکی از دوستانش به ترکیه سفر می کند تا با بهنام ملاقات کند و احیانا ازدواج کند. سفر فرصتی برایش فراهم می کند تا با فاصله به پشت سر نگاه کند و با اعتمادبه نفس بیشتری در مورد انتخاب تازه خود تآمل کند.
ر مثل درهای معمولی باز نشد . شبح عبوسی بازش کرد. آرام اما کامل . انگار می خواست فضای تاریک و خالی زندگی را نشانم بدهد. جوری نگاهم کرد که آنجا بودنم بی معنی ترین کار دنیا به نظر می آمد . از فرزانه گفتم و این که برای کار آمده ام، و کمی عقب رفتم. شبح از در جدا شد و رفت داخل . راهرو تاریک و باریکی بود . فکر کردم اگر پایم را بگذارم تو چند خفاش بالای سرم جیغ می کشند می پرند این طرف و آن طرف و کله ام به یکی از تار عنکبوت های غول آسا گیر می کند. به سرم زد در را ببندم و برگردمم . اما این کار را نکردم . آدمش نبودم . کاری را که شروع می کردم تا ته می رفتم... پرنده من تاکنون به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی ترجمه و منتشر شده، و رازی در کوچهها نیز به زبانهای فرانسوی و نروژی ترجمه و منتشر شده است. انتشار همهی این ترجمهها بر اساس عقد قرارداد رسمی کپیرایت میان نشر مرکز و ناشران خارجی انجام شده است
کتاب ماه کامل می شود نوشته فریبا وفی توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان
بهاره از خانواده سنتی خود جدا شده و به همراه برادرش بهادر در تهران زندگی می کند. او در شرکتی کار می کند و در آن شرکت با مردی که دوست عزیز خطابش می کند و چند نفر دیگر کار می کند و در ادامه ماجراجویی ها و خودیابی اش به پیشنهاد یکی از دوستانش به ترکیه سفر می کند تا با بهنام ملاقات کند و احیانا ازدواج کند. سفر فرصتی برایش فراهم می کند تا با فاصله به پشت سر نگاه کند و با اعتمادبه نفس بیشتری در مورد انتخاب تازه خود تآمل کند.
ر مثل درهای معمولی باز نشد . شبح عبوسی بازش کرد. آرام اما کامل . انگار می خواست فضای تاریک و خالی زندگی را نشانم بدهد. جوری نگاهم کرد که آنجا بودنم بی معنی ترین کار دنیا به نظر می آمد . از فرزانه گفتم و این که برای کار آمده ام، و کمی عقب رفتم. شبح از در جدا شد و رفت داخل . راهرو تاریک و باریکی بود . فکر کردم اگر پایم را بگذارم تو چند خفاش بالای سرم جیغ می کشند می پرند این طرف و آن طرف و کله ام به یکی از تار عنکبوت های غول آسا گیر می کند. به سرم زد در را ببندم و برگردمم . اما این کار را نکردم . آدمش نبودم . کاری را که شروع می کردم تا ته می رفتم... پرنده من تاکنون به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و آلمانی ترجمه و منتشر شده، و رازی در کوچهها نیز به زبانهای فرانسوی و نروژی ترجمه و منتشر شده است. انتشار همهی این ترجمهها بر اساس عقد قرارداد رسمی کپیرایت میان نشر مرکز و ناشران خارجی انجام شده است