کتاب ماه غمگین ماه سرخ نوشته رضا جولایی, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، ادبیات داستانی، رمان ایرانی
نویسنده این رمانی که می خوانید در آن با بیرون کشیدن یک رویداد از صندوقچه ی خاک خورده تاریخ و پروراندن آن در دامان خیال، داستانی جذاب و دوست داشتنی آفریده است. "داستانی از زندگی یکی از جنجالی ترین شاعران آزادی خواه ایران، با نام "میرزاده ی عشقی" را به تصویر بکشد. "ماه غمگین ماه سرخ" در واقع روایتی خیال انگیز از پنج روز انتهایی حیات این روزنامه نگار تندرو و شاعر با استعداد کشور است که در بازه ی زمانی هشتم تا سیزدهم تیرماه سال هزار و سیصد و سه اتفاق می افتد.
"رضا جولایی"، "میرزاده ی عشقی" را از یک خواب پریشان بیدار می کند. خوابی که همچون خوره به خیال شاعر افتاده و در این کابوس وهمناک دیده است که او هم مانند خیل عظیمی از روشنفکران آزادی خواه با داس مرگ درو می شود. حال "میرزاده ی عشقی" برای بقای جان شیرین، دست به کار شده و می خواهد از این مهلکه بگریزد. در بحبوحه ی این گریز با انسان هایی مواجه می شود که جای پای برخی از آنان در صفحه ی تاریخ هست و برخی دیگر را "رضا جولایی" برای تهییج داستان "ماه غمگین ماه سرخ" آفریده است. در جوار "میرزاده ی عشقی" زنی است که در سرای او به کار مشغول است و دیگر یک ارمنی خوش قلب با نام رضاخان. او همچنین با "ملک الشعرای بهار" نیز دیدار می کند و داستان "ماه غمگین ماه سرخ" با تمام فراز و نشیب هایش، قصه ای دلفریب از واپسین روزهای حیات او در اختیار خوانندگان می گذارد.
به یاد جمله ای می افتد: مرگ است که به زمان ارزش می دهد. زمان را جدی بگیر. خوابت یک هشدار بود. الهام بود. بلند شو تا دیر نشده جل وپلاست را جمع کن، برو از این شهر داغ دم کرده ی خشک، برگرد به میان تپه های سبز موطنت. دیوانه ای؟ می خواستی چه بشوی؟ شهره ی آفاق؟ چه بکنی؟ می خواستی کمر سردارسپه را بشکنی؛ اگر هم بتوانی جانت را می گذاری بر سر این مهم، و بعد چه می شود؟ آب از آب تکان نمی خورد. می افتی در سیاه چال های نظمیه. جانت را با منقاش از تن بیرون می کشند. از دست هیچ کس کاری ساخته نیست. هیچ کس نمی تواند قدمی پیش بگذارد، نه وکلای اقلیت، نه روزنامه چی ها. سروصدایی بلند می شود و زود فروکش می کند. همه خسته شده اند. نوزاد نارس مشروطه سر زا رفت.
کتاب ماه غمگین ماه سرخ نوشته رضا جولایی, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، ادبیات داستانی، رمان ایرانی
نویسنده این رمانی که می خوانید در آن با بیرون کشیدن یک رویداد از صندوقچه ی خاک خورده تاریخ و پروراندن آن در دامان خیال، داستانی جذاب و دوست داشتنی آفریده است. "داستانی از زندگی یکی از جنجالی ترین شاعران آزادی خواه ایران، با نام "میرزاده ی عشقی" را به تصویر بکشد. "ماه غمگین ماه سرخ" در واقع روایتی خیال انگیز از پنج روز انتهایی حیات این روزنامه نگار تندرو و شاعر با استعداد کشور است که در بازه ی زمانی هشتم تا سیزدهم تیرماه سال هزار و سیصد و سه اتفاق می افتد.
"رضا جولایی"، "میرزاده ی عشقی" را از یک خواب پریشان بیدار می کند. خوابی که همچون خوره به خیال شاعر افتاده و در این کابوس وهمناک دیده است که او هم مانند خیل عظیمی از روشنفکران آزادی خواه با داس مرگ درو می شود. حال "میرزاده ی عشقی" برای بقای جان شیرین، دست به کار شده و می خواهد از این مهلکه بگریزد. در بحبوحه ی این گریز با انسان هایی مواجه می شود که جای پای برخی از آنان در صفحه ی تاریخ هست و برخی دیگر را "رضا جولایی" برای تهییج داستان "ماه غمگین ماه سرخ" آفریده است. در جوار "میرزاده ی عشقی" زنی است که در سرای او به کار مشغول است و دیگر یک ارمنی خوش قلب با نام رضاخان. او همچنین با "ملک الشعرای بهار" نیز دیدار می کند و داستان "ماه غمگین ماه سرخ" با تمام فراز و نشیب هایش، قصه ای دلفریب از واپسین روزهای حیات او در اختیار خوانندگان می گذارد.
به یاد جمله ای می افتد: مرگ است که به زمان ارزش می دهد. زمان را جدی بگیر. خوابت یک هشدار بود. الهام بود. بلند شو تا دیر نشده جل وپلاست را جمع کن، برو از این شهر داغ دم کرده ی خشک، برگرد به میان تپه های سبز موطنت. دیوانه ای؟ می خواستی چه بشوی؟ شهره ی آفاق؟ چه بکنی؟ می خواستی کمر سردارسپه را بشکنی؛ اگر هم بتوانی جانت را می گذاری بر سر این مهم، و بعد چه می شود؟ آب از آب تکان نمی خورد. می افتی در سیاه چال های نظمیه. جانت را با منقاش از تن بیرون می کشند. از دست هیچ کس کاری ساخته نیست. هیچ کس نمی تواند قدمی پیش بگذارد، نه وکلای اقلیت، نه روزنامه چی ها. سروصدایی بلند می شود و زود فروکش می کند. همه خسته شده اند. نوزاد نارس مشروطه سر زا رفت.