کتاب مانون لسکو نوشته آبه پره وو ترجمه محمود گودرزی توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
گفتهاند که عشق اندوهگین است؛ و قصهی مانون لسکو عینیت تمام و کمال این اندوه است. میگویند که عاشق، معشوق را بیپرده همانگونه که هست، میپرستد؛ و داستان مانون لسکو داستان عشقی پرشور به تمام زیباییها و ضعفهای معشوق است، بیآنکه بخواهد دو قهرمانش را خدایگونه و بیهیچ گناهی معرفی کند.
مانون لسکو داستان عشق شوالیهای بدفرجام به دختری است که باید کلیسا سپرده شود تا از او راهبهای بسازند که با وجودش بیگانه است. داستانی که آنتوان آبه پروو، نویسندهی فرانسوی در نیمهی نخست قرن هجدهم نوشته است، انسان را در مدرنترین حالتش توصیف میکند. انسانی که اگرچه پاکنهاد است، اما عشق و لذت را در روی زمین جستوجو میکند و با آنکه به آسمانها ایمان دارد، معنای عشق را در انسان دیگری مییابد؛ داستانی آمیخته به عشق پرشور و خیانتی که ضرورت خطاپذیری انسان است، با این حال، این نیروی عظیم عشق است که با قدرت، نه تنها از میان لذایذ و ظواهر زندگی، که در میان رنج و مصایب فراوان سر بیرون میآورد و پیروز میدان است. عشق میتواند سبکسری را درمان کند و روح را آبدیده و مضاف بر آن ثروت واقعی را بر مال و مکنت برتری ببخشد.
شوالیه دگریو، نجیبزادهی فرانسوی، لقب و شهرت و آرامش را با ماجراجوییهای عاشقانه تاخت میزند تا قصهای جذاب و البته اندوهبار را پیش روی خوانندگان قرار دهد. و اما مانون یکی از مرموزترین قهرمانان زن در تاریخ داستانهای عاشقانه است؛ زنی با شخصیت چندلایه که گاهی اغواگر و خیانتکار است و گاهی عاشق و معصوم. مانون لسکو در انتخاب میان عشق و ثروت، گاه به این سو و گاه به آن سو میلغزد و گویا جنگ میان این دو در وجود خود را به شوالیهی عاشقش میسپارد. او زنی است که در جامعهی قرن هجدهم هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست. مانون لسکو داستان عشق ناممکن بین یک شوالیه و دختری از طبقهی پایین اجتماعی است و این تلاش در ممکنکردن ناممکن است که حوادث داستان را میسازد.
کتاب مانون لسکو نوشته آبه پره وو ترجمه محمود گودرزی توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
گفتهاند که عشق اندوهگین است؛ و قصهی مانون لسکو عینیت تمام و کمال این اندوه است. میگویند که عاشق، معشوق را بیپرده همانگونه که هست، میپرستد؛ و داستان مانون لسکو داستان عشقی پرشور به تمام زیباییها و ضعفهای معشوق است، بیآنکه بخواهد دو قهرمانش را خدایگونه و بیهیچ گناهی معرفی کند.
مانون لسکو داستان عشق شوالیهای بدفرجام به دختری است که باید کلیسا سپرده شود تا از او راهبهای بسازند که با وجودش بیگانه است. داستانی که آنتوان آبه پروو، نویسندهی فرانسوی در نیمهی نخست قرن هجدهم نوشته است، انسان را در مدرنترین حالتش توصیف میکند. انسانی که اگرچه پاکنهاد است، اما عشق و لذت را در روی زمین جستوجو میکند و با آنکه به آسمانها ایمان دارد، معنای عشق را در انسان دیگری مییابد؛ داستانی آمیخته به عشق پرشور و خیانتی که ضرورت خطاپذیری انسان است، با این حال، این نیروی عظیم عشق است که با قدرت، نه تنها از میان لذایذ و ظواهر زندگی، که در میان رنج و مصایب فراوان سر بیرون میآورد و پیروز میدان است. عشق میتواند سبکسری را درمان کند و روح را آبدیده و مضاف بر آن ثروت واقعی را بر مال و مکنت برتری ببخشد.
شوالیه دگریو، نجیبزادهی فرانسوی، لقب و شهرت و آرامش را با ماجراجوییهای عاشقانه تاخت میزند تا قصهای جذاب و البته اندوهبار را پیش روی خوانندگان قرار دهد. و اما مانون یکی از مرموزترین قهرمانان زن در تاریخ داستانهای عاشقانه است؛ زنی با شخصیت چندلایه که گاهی اغواگر و خیانتکار است و گاهی عاشق و معصوم. مانون لسکو در انتخاب میان عشق و ثروت، گاه به این سو و گاه به آن سو میلغزد و گویا جنگ میان این دو در وجود خود را به شوالیهی عاشقش میسپارد. او زنی است که در جامعهی قرن هجدهم هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست. مانون لسکو داستان عشق ناممکن بین یک شوالیه و دختری از طبقهی پایین اجتماعی است و این تلاش در ممکنکردن ناممکن است که حوادث داستان را میسازد.