توضیحات کتاب
رمان قطعات گمشده نوشته هادی معیری نژاد, توسط انتشارات تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی
در راگناروک یا نبرد واپسین آخرالزمان، اکثر خدایان اسکاندیناوی کشته میشوند، فنریر، اودین را که زرتشت سیرت است میکشد و دو گرگ دیگر اسکول و هاتی که فرزندان او هستند، ماه و خورشید را میبلعند. نمیدانم چرا حس میکنم دنیا چندین دهه است که وارد این برهه از تاریخ اساطیری شده و شیاطین آزاد شده مشغول بلعیدن همه نیکو خصلتیها روشنیها هستند. ما مثل پیادهنظام نبرد واپسین، بیعمل و بیخصلتیم. تماشای فاجعه تنها فضیلت ماست و احیاناً سکوت برترین خصلتمان. نمیدانیم حق با کیست یا اصلاً حقی باقیمانده که با کسی باشد. گاهی احساس میکنم خستهام، از نبردی که در جهان نادیدنی در جریان است، اما خون تمام مردگان این نبرد در رگهایم رسوب کرده است. شاید ما سلحشوران نبردی ناکردهایم. مردگان جنگی مغلوبه در انتهای تاریخی تمام شده. شاید هم نه، همه اینها کابوسیست که روزی از آن بیدار میشویم و مثل کودکان به هم صبح به خیر میگوییم. بدون حافظه، بدون تاریخ سبوعیت در ذهنهایمان.
قطعات گم شده داستان تکههایی از گذشته است که ناگهان پازل ناتمام زندگی روزمرهی ما را کامل میکنند و تصویری را میسازند که شاید تصورش را نمیکردیم.
ماهان که دانشجوی دکترای رشتهی مطالعات اسکاندیناوی در دانشگاه اوپسالای سوئد است در خلال تحقیق دربارهی اسطورههای موازی بین ایران پیش از اسلام و اسکاندیناوی با پیرمرد عجیب و دخترش آشنا میشود که نقش غیرقابلباوری در گذشته او و کشورش داشتهاند.
توضیحات کتاب
رمان قطعات گمشده نوشته هادی معیری نژاد, توسط انتشارات تندیس به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات داستانی, داستان ایرانی
در راگناروک یا نبرد واپسین آخرالزمان، اکثر خدایان اسکاندیناوی کشته میشوند، فنریر، اودین را که زرتشت سیرت است میکشد و دو گرگ دیگر اسکول و هاتی که فرزندان او هستند، ماه و خورشید را میبلعند. نمیدانم چرا حس میکنم دنیا چندین دهه است که وارد این برهه از تاریخ اساطیری شده و شیاطین آزاد شده مشغول بلعیدن همه نیکو خصلتیها روشنیها هستند. ما مثل پیادهنظام نبرد واپسین، بیعمل و بیخصلتیم. تماشای فاجعه تنها فضیلت ماست و احیاناً سکوت برترین خصلتمان. نمیدانیم حق با کیست یا اصلاً حقی باقیمانده که با کسی باشد. گاهی احساس میکنم خستهام، از نبردی که در جهان نادیدنی در جریان است، اما خون تمام مردگان این نبرد در رگهایم رسوب کرده است. شاید ما سلحشوران نبردی ناکردهایم. مردگان جنگی مغلوبه در انتهای تاریخی تمام شده. شاید هم نه، همه اینها کابوسیست که روزی از آن بیدار میشویم و مثل کودکان به هم صبح به خیر میگوییم. بدون حافظه، بدون تاریخ سبوعیت در ذهنهایمان.
قطعات گم شده داستان تکههایی از گذشته است که ناگهان پازل ناتمام زندگی روزمرهی ما را کامل میکنند و تصویری را میسازند که شاید تصورش را نمیکردیم.
ماهان که دانشجوی دکترای رشتهی مطالعات اسکاندیناوی در دانشگاه اوپسالای سوئد است در خلال تحقیق دربارهی اسطورههای موازی بین ایران پیش از اسلام و اسکاندیناوی با پیرمرد عجیب و دخترش آشنا میشود که نقش غیرقابلباوری در گذشته او و کشورش داشتهاند.