کتاب فهم طبقه نوشته اریک اولین رایت با ترجمه محمدحسین بحرانی, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی, چارچوب های تحلیل طبقاتی, ستیز طبقاتی و سازش طبقاتی
ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎی ﮔﺮدآﻣﺪه در اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻣﯿﺎن ﺳﺎل ﻫﺎی ۱۹۹۵ ﺗﺎ ۲۰۱۵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎ ﺳـﻪ ﻣﻮﺿـﻮع ﺑﺮرﺳـﯽ ﻣـﯽﺷـﻮد: روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن وﯾﮋه ای ﮐﻪ روی ﺳﻨﺖﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﮐـﺎر ﮐﺮده اﻧـﺪ؛ ﺗﻮﺳـﻌﻪی ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺎی ﮐﻠﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻃﺒﻘﺎتی ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ادﻏﺎم ﺑﯿﻨﺶ ﺳـﻨﺖﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﮐﻤﮏ ﮐﻨـﺪ؛ و ﺗﺤﻠﯿﻞ مسئله ی ﺳـﺘﯿﺰ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ و ﺳﺎزش ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ در ﺳﺮﻣﺎﯾﻪداری ﻣﻌﺎﺻﺮ. ﺑﯿﺶﺗﺮ ﻓﺼﻞﻫﺎی اﯾﻦ ﮐﺘﺎب درباره ی ﻣﻮﺿـﻮع ﻧﺨﺴﺖ اﺳـﺖ، و ﺟﺰﺋﯿـﺎت ﺑﺤﺚﻫﺎی ﻧﻈـﺮی ﺟﻤﻌﯽ از ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻧﯽ را ﮐﺎوش می کند ﮐﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻃﺒﻘـﻪ را ﺑﺎ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮده اﻧﺪ: ﻣﺎﮐﺲ وﺑﺮ، ﭼـﺎرﻟﺰ ﺗﯿﻠـﯽ، اﮔـﻪ ﺳﻮرﻧﺴـﻦ و...
روﯾﮑﺮد ﺧﻮد ﻣﻦ ﺑـﻪ ﻃﺒﻘـﻪ رﯾﺸـﻪای ﻋﻤﯿـﻖ در ﺳﻨﺖ ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮاﯾﯽ دارد، در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﻫﯿﭻﯾـﮏ از اﯾـﻦ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن روﯾﮑـﺮد ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا را ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ و برخی آشکارا ﺑﺎ ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮایی ﻣﺨﺎﻟﻒ اﻧﺪ. اﻏﻠﺐ ﺣﺎﻟﺖ رودرروی دو روﯾﮑﺮد ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا و ﻏﯿﺮﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا، درﺑﺎره ی ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺪاﻟﯽ اﺳﺎﺳﯽ ﺑﺮﻣﯽاﻧﮕﯿﺰد و ﻫﺮ از دو ﻃﺮف ﻣﯽﮐﻮﺷﺪ اﺳﺘﺪﻻل ﻫﺎی دﯾـﮕـﺮی را رد ﮐﻨـﺪ. ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻣﻤـﮑﻦ اﺳﺖ در ﺑﺤﺚﻫﺎی روﺷﻨﻔﮑﺮاﻧﻪ ﺷﮑﺴﺖ رﻗﯿـﺐ ﮐـﺎری ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ ﺑﺎﺷـﺪ، ﻫـﺪف ﻣـﻦ در اﯾـﻦ ﻣﻘﺎﻟـﻪﻫﺎ ﺗﺮﺟﯿﺤـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﺟﺎﻟـﺐﺗﺮﯾﻦ و ﻣﻔﯿﺪﺗﺮﯾﻦ اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﺸﺎن دادن آﻧﭽـﻪ در ﮐـﺎر ﻧﻈﺮﯾـﻪﭘـﺮداز ﻧﺎدرﺳـﺖ اﺳﺖ. ﻣﯽ ﺗﻮان آن را ﻧﻘﺪی ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺟﻮ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﻘﺪ ﻋﯿـﺐﺟﻮ ﺧﻮاﻧـﺪ.
کتاب فهم طبقه نوشته اریک اولین رایت با ترجمه محمدحسین بحرانی, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی, چارچوب های تحلیل طبقاتی, ستیز طبقاتی و سازش طبقاتی
ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎی ﮔﺮدآﻣﺪه در اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻣﯿﺎن ﺳﺎل ﻫﺎی ۱۹۹۵ ﺗﺎ ۲۰۱۵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎ ﺳـﻪ ﻣﻮﺿـﻮع ﺑﺮرﺳـﯽ ﻣـﯽﺷـﻮد: روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن وﯾﮋه ای ﮐﻪ روی ﺳﻨﺖﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ ﮐـﺎر ﮐﺮده اﻧـﺪ؛ ﺗﻮﺳـﻌﻪی ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺎی ﮐﻠﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻃﺒﻘﺎتی ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ادﻏﺎم ﺑﯿﻨﺶ ﺳـﻨﺖﻫﺎی ﻧﻈﺮی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﮐﻤﮏ ﮐﻨـﺪ؛ و ﺗﺤﻠﯿﻞ مسئله ی ﺳـﺘﯿﺰ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ و ﺳﺎزش ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ در ﺳﺮﻣﺎﯾﻪداری ﻣﻌﺎﺻﺮ. ﺑﯿﺶﺗﺮ ﻓﺼﻞﻫﺎی اﯾﻦ ﮐﺘﺎب درباره ی ﻣﻮﺿـﻮع ﻧﺨﺴﺖ اﺳـﺖ، و ﺟﺰﺋﯿـﺎت ﺑﺤﺚﻫﺎی ﻧﻈـﺮی ﺟﻤﻌﯽ از ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻧﯽ را ﮐﺎوش می کند ﮐﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻃﺒﻘـﻪ را ﺑﺎ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮده اﻧﺪ: ﻣﺎﮐﺲ وﺑﺮ، ﭼـﺎرﻟﺰ ﺗﯿﻠـﯽ، اﮔـﻪ ﺳﻮرﻧﺴـﻦ و...
روﯾﮑﺮد ﺧﻮد ﻣﻦ ﺑـﻪ ﻃﺒﻘـﻪ رﯾﺸـﻪای ﻋﻤﯿـﻖ در ﺳﻨﺖ ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮاﯾﯽ دارد، در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﻫﯿﭻﯾـﮏ از اﯾـﻦ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن روﯾﮑـﺮد ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا را ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻧﺪ و برخی آشکارا ﺑﺎ ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮایی ﻣﺨﺎﻟﻒ اﻧﺪ. اﻏﻠﺐ ﺣﺎﻟﺖ رودرروی دو روﯾﮑﺮد ﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا و ﻏﯿﺮﻣﺎرﮐﺲﮔﺮا، درﺑﺎره ی ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺪاﻟﯽ اﺳﺎﺳﯽ ﺑﺮﻣﯽاﻧﮕﯿﺰد و ﻫﺮ از دو ﻃﺮف ﻣﯽﮐﻮﺷﺪ اﺳﺘﺪﻻل ﻫﺎی دﯾـﮕـﺮی را رد ﮐﻨـﺪ. ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻣﻤـﮑﻦ اﺳﺖ در ﺑﺤﺚﻫﺎی روﺷﻨﻔﮑﺮاﻧﻪ ﺷﮑﺴﺖ رﻗﯿـﺐ ﮐـﺎری ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ ﺑﺎﺷـﺪ، ﻫـﺪف ﻣـﻦ در اﯾـﻦ ﻣﻘﺎﻟـﻪﻫﺎ ﺗﺮﺟﯿﺤـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﺟﺎﻟـﺐﺗﺮﯾﻦ و ﻣﻔﯿﺪﺗﺮﯾﻦ اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﻧﺸﺎن دادن آﻧﭽـﻪ در ﮐـﺎر ﻧﻈﺮﯾـﻪﭘـﺮداز ﻧﺎدرﺳـﺖ اﺳﺖ. ﻣﯽ ﺗﻮان آن را ﻧﻘﺪی ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺟﻮ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﻘﺪ ﻋﯿـﺐﺟﻮ ﺧﻮاﻧـﺪ.