کتاب فرایند برنامه ریزی مسکن نوشته محمدمهدی عزیزی توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: معماری و شهرسازی، مسکن، سیاست مسکن، برنامه ریزی
برنامه ریزی مسکن از مهم ترین و شاید پیچیده ترین موضوعات برنامه ریزی در همه جوامع تلقی می شود که ناشی از تنوع در ابعاد مسکن، فرابخشی بودن و اثرگذاری عوامل بیرونی بر آن است. بخش مسکن با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی، سیاستگذاری و مدیریتی خود، تاثیرات گسترده ای در ارئه سیمای کلی یک جامعه دارد. حجم سرمایه بسیار بالا میزان اشغال زایی وسیع، سطح کاربری مسکونی گسترده در مراکز جمعیتی و جایگاه محیط های مسکونی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی را می توان از ویژگی های بارز بخش مسکن دانست. ایجاد محیط های مسکونی مناسب و کارامد نیازمند رویکردی فراتر از نگاه صرف به تولید کالبد واحدهای مسکونی است. سیاست ها و برنامه هایی مانند کوچکسازی، انبوه سازی، بلند مرتبه سازی افزایش تراکم ، مقررات زمین، آماده سازی زمین، شهرهای جدید و پیاده کردن الگوهای مصرف مسکن به تبیین علمی نیاز دارند. فقدان نگرش آمایشی به مسکن سبب می شود تا سیاست های موردی تک بعدی و مقطعی نتوانند به بسیاری از اهداف خود برسند در حالیکه مسکن را باید در قالب سازمان فضایی محصول آن و ایجاد محیط های مسکونی دید که شرایط تعامل و ارتباط خانواده با جامعه را نیز مدنظر قرار دهند.
کتاب فرایند برنامه ریزی مسکن نوشته محمدمهدی عزیزی توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: معماری و شهرسازی، مسکن، سیاست مسکن، برنامه ریزی
برنامه ریزی مسکن از مهم ترین و شاید پیچیده ترین موضوعات برنامه ریزی در همه جوامع تلقی می شود که ناشی از تنوع در ابعاد مسکن، فرابخشی بودن و اثرگذاری عوامل بیرونی بر آن است. بخش مسکن با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، کالبدی، سیاستگذاری و مدیریتی خود، تاثیرات گسترده ای در ارئه سیمای کلی یک جامعه دارد. حجم سرمایه بسیار بالا میزان اشغال زایی وسیع، سطح کاربری مسکونی گسترده در مراکز جمعیتی و جایگاه محیط های مسکونی در تعاملات اجتماعی و فرهنگی را می توان از ویژگی های بارز بخش مسکن دانست. ایجاد محیط های مسکونی مناسب و کارامد نیازمند رویکردی فراتر از نگاه صرف به تولید کالبد واحدهای مسکونی است. سیاست ها و برنامه هایی مانند کوچکسازی، انبوه سازی، بلند مرتبه سازی افزایش تراکم ، مقررات زمین، آماده سازی زمین، شهرهای جدید و پیاده کردن الگوهای مصرف مسکن به تبیین علمی نیاز دارند. فقدان نگرش آمایشی به مسکن سبب می شود تا سیاست های موردی تک بعدی و مقطعی نتوانند به بسیاری از اهداف خود برسند در حالیکه مسکن را باید در قالب سازمان فضایی محصول آن و ایجاد محیط های مسکونی دید که شرایط تعامل و ارتباط خانواده با جامعه را نیز مدنظر قرار دهند.