کتاب فارنهایت 451 نوشته ری بردبری با ترجمه علی شیعه علی, توسط انتشارات سبزان به چاپ رسیده است.
خون در سرش جمع می شود و دستانش تبدیل به دستان مسحورکننده رهبر ارکستری می شوند که تمام سمفونی های اندوهناک و سوزان برجسته تاریخ را می نوازند. کلاه خودش که عدد 451 را بر تن سرد و بی روح خود می بیند را بر سر دارد. چشمانش آتشی سرخ در خود دارند و آکنده از اندیشه آینده هستند. مرد تلنگری بر آتش زنه می زند و خانه آتش افکن پر می شود تا آسمان عصرگاهی را سرخ و زرد و سیاه بسوزاند. انگار که همراه دسته ای کرم شب تاب شده است. درست مثل خمیری که بر تن داغ و گرگرفته تنور می چسبد، کتاب های ازهم بازشده و سوزان را بر ایوان این خانه به چنگال مرگ می سپارد. باد کتاب های سوزان و درخشان را در آسمان به رقص درمی آورد و با خود به دوردست های دور می برد و تاریکی چسبناک شب را روشنی می بخشد.
کتاب فارنهایت 451 نوشته ری بردبری با ترجمه علی شیعه علی, توسط انتشارات سبزان به چاپ رسیده است.
خون در سرش جمع می شود و دستانش تبدیل به دستان مسحورکننده رهبر ارکستری می شوند که تمام سمفونی های اندوهناک و سوزان برجسته تاریخ را می نوازند. کلاه خودش که عدد 451 را بر تن سرد و بی روح خود می بیند را بر سر دارد. چشمانش آتشی سرخ در خود دارند و آکنده از اندیشه آینده هستند. مرد تلنگری بر آتش زنه می زند و خانه آتش افکن پر می شود تا آسمان عصرگاهی را سرخ و زرد و سیاه بسوزاند. انگار که همراه دسته ای کرم شب تاب شده است. درست مثل خمیری که بر تن داغ و گرگرفته تنور می چسبد، کتاب های ازهم بازشده و سوزان را بر ایوان این خانه به چنگال مرگ می سپارد. باد کتاب های سوزان و درخشان را در آسمان به رقص درمی آورد و با خود به دوردست های دور می برد و تاریکی چسبناک شب را روشنی می بخشد.