کتاب شاهزاده خانم محکوم نوشته داریا اولیویه ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات تاو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان تاریخی
این کتاب پیرامون انقلابی یگانه و بی مانند به نگارش درآمده که در سال 1825 در روسیه به وقوع پیوست، انقلابی که حتی بسیاری از اهالی ادب نسبت به آن ناآگاهند و در سایه ی انقلاب 1917 روسیه مورد غفلت واقع شده است. آن چه که این واقعه را از سایر انقلاب ها متمایز می سازد خاستگاه و ریشه آن است؛ زیرا بر خلاف دیگر موارد مشابه، طرفداران آن نجبا و اشراف بودند و نه مردم و طبقات محروم. زنان و شاهزاده خانم های روسی از جمله افراد شرکت کننده در این انقلاب بودند، جنبشی که با برخورد تند و شدید نیکلای اول با شکست مواجه شد و به دستگیری و تبعید افراد بسیاری منجر گشت. یکی از تبعیدی ها شاهزاده خانمی است که در اثر حاضر از او می خوانیم، انسانی آزادی خواه که به سیبریه تبعید شد.
بی درنگ چند خانم دیگر از اشراف روسیه که شوهرشان جزو دسته اول تبعیدشدگان محکوم به حبس ابد بودند درخواست کردند که به شوهر خود در سیبریه ملحق شوند.
این درخواست ها بیش از محکومیت متهمین دسامبر، در روسیه انعکاس پیدا کرد و در دربار روسیه سخت مورد نفرت قرار گرفت.
چون مردم این طور قضاوت می کردند که محکومین بی گناه هستند و به ناحق محکوم شده اند و لذا شبیه معصوم می باشند و زوجات آن ها تصمیم گرفته اند که بقیه عمر خدمت معصومین را برعهده بگیرند.
زن ها محکومیت شوهران خود را از نظر معنوی و اخلاقی کان لم یکن می دانند و برای نظریه تزار قائل به ارزش نیستند زیرا زنی که شوهر خود را تبهکار بداند بعد از اینکه دانست وی محکوم به حبس ابد شده زندگی خود را رها نمی کند که به وی ملحق شود بلکه درخواست طلاق می نماید و حتی قوانین شرع به زن اجازه می دهد که در صورت تمایل درخواست طلاق نماید ولی زن ها به جای اینکه درخواست طلاق کنند اجازه می خواهند به شوهران ملحق گردند و این به منزله اعتراض و ابراز نفرت نسبت به حکم امپراتور است.
امپراتور به جای اینکه به مناسبت تاجگذاری، محکومین را عفو کند یا اینکه در مجازات آنها قائل به تخفیف گردد اجابت درخواست خانم ها را به مناسبت اینکه از صدور اجازه اولیه پشیمان شده بود، به تاخیر انداخت و به اطرافیان گفت درخواست زن ها، یک تقاضای بدون فایده و کودکانه است وقتی این خبر به گوش اشراف رسید، بیشتر از امپراتور متنفر شدند چون دریافتند که خودداری از صدور اجازه مسافرت خانم ها به سیبریه، مستند به هیچ علت منطقی نیست بلکه فقط ناشی از کینه و لجاجت است. نیکلای اول گفته جده خود کاترین کبیر، ملکه معروف روسیه را فراموش کرده بود که اظهار می نمود: هروقت ملت از امپراتور یا ملکه خود ناراضی باشد بدون تردید گناه از امپراتور یا ملکه است
کتاب شاهزاده خانم محکوم نوشته داریا اولیویه ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات تاو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان تاریخی
این کتاب پیرامون انقلابی یگانه و بی مانند به نگارش درآمده که در سال 1825 در روسیه به وقوع پیوست، انقلابی که حتی بسیاری از اهالی ادب نسبت به آن ناآگاهند و در سایه ی انقلاب 1917 روسیه مورد غفلت واقع شده است. آن چه که این واقعه را از سایر انقلاب ها متمایز می سازد خاستگاه و ریشه آن است؛ زیرا بر خلاف دیگر موارد مشابه، طرفداران آن نجبا و اشراف بودند و نه مردم و طبقات محروم. زنان و شاهزاده خانم های روسی از جمله افراد شرکت کننده در این انقلاب بودند، جنبشی که با برخورد تند و شدید نیکلای اول با شکست مواجه شد و به دستگیری و تبعید افراد بسیاری منجر گشت. یکی از تبعیدی ها شاهزاده خانمی است که در اثر حاضر از او می خوانیم، انسانی آزادی خواه که به سیبریه تبعید شد.
بی درنگ چند خانم دیگر از اشراف روسیه که شوهرشان جزو دسته اول تبعیدشدگان محکوم به حبس ابد بودند درخواست کردند که به شوهر خود در سیبریه ملحق شوند.
این درخواست ها بیش از محکومیت متهمین دسامبر، در روسیه انعکاس پیدا کرد و در دربار روسیه سخت مورد نفرت قرار گرفت.
چون مردم این طور قضاوت می کردند که محکومین بی گناه هستند و به ناحق محکوم شده اند و لذا شبیه معصوم می باشند و زوجات آن ها تصمیم گرفته اند که بقیه عمر خدمت معصومین را برعهده بگیرند.
زن ها محکومیت شوهران خود را از نظر معنوی و اخلاقی کان لم یکن می دانند و برای نظریه تزار قائل به ارزش نیستند زیرا زنی که شوهر خود را تبهکار بداند بعد از اینکه دانست وی محکوم به حبس ابد شده زندگی خود را رها نمی کند که به وی ملحق شود بلکه درخواست طلاق می نماید و حتی قوانین شرع به زن اجازه می دهد که در صورت تمایل درخواست طلاق نماید ولی زن ها به جای اینکه درخواست طلاق کنند اجازه می خواهند به شوهران ملحق گردند و این به منزله اعتراض و ابراز نفرت نسبت به حکم امپراتور است.
امپراتور به جای اینکه به مناسبت تاجگذاری، محکومین را عفو کند یا اینکه در مجازات آنها قائل به تخفیف گردد اجابت درخواست خانم ها را به مناسبت اینکه از صدور اجازه اولیه پشیمان شده بود، به تاخیر انداخت و به اطرافیان گفت درخواست زن ها، یک تقاضای بدون فایده و کودکانه است وقتی این خبر به گوش اشراف رسید، بیشتر از امپراتور متنفر شدند چون دریافتند که خودداری از صدور اجازه مسافرت خانم ها به سیبریه، مستند به هیچ علت منطقی نیست بلکه فقط ناشی از کینه و لجاجت است. نیکلای اول گفته جده خود کاترین کبیر، ملکه معروف روسیه را فراموش کرده بود که اظهار می نمود: هروقت ملت از امپراتور یا ملکه خود ناراضی باشد بدون تردید گناه از امپراتور یا ملکه است