در سال ١٢٩٥ میلادی وقتی مارکوپولو به همراه پدرش نیکولو و عمویش مافئو پس از ٢٤ سال به ونیز بازگشتند، در یافتن خانه قدیمی خود به اشکال برخوردند. این سه ژندهپوش که لباس تاتارها را دربرداشتند و سه سال نیم در دریا و خشکی راه طی کرده بودند تا از چین به ونیز برسند، تقریبا زبان بومی شهر خود را فراموش کرده بودند و پس از سالها صحبت به زبانهای خارجی و لهجههای بیگانه، سخن گفتن به لهجه و اصطلاحات ونیزی برایشان دشوار بود. مارکوپولو در سال ١٢٧١ به اتفازز نیکولو و مافئو که هر دو بازرگان بودند از ونیز به سوی دربار قوبیلای قاآن، امپراتور مغول شتافت. سفر در دریا و خشکی صورت میگرفت. جاده ابریشم و سایر راههای بازرگانی در سراسر آسیای مرکزی درنوردیده میشد. زمانی که مارکو ماجراجویی طولانی خود را با پدر و عمویش آغاز کرد هفده سال بیشتر نداشت اما...
در سال ١٢٩٥ میلادی وقتی مارکوپولو به همراه پدرش نیکولو و عمویش مافئو پس از ٢٤ سال به ونیز بازگشتند، در یافتن خانه قدیمی خود به اشکال برخوردند. این سه ژندهپوش که لباس تاتارها را دربرداشتند و سه سال نیم در دریا و خشکی راه طی کرده بودند تا از چین به ونیز برسند، تقریبا زبان بومی شهر خود را فراموش کرده بودند و پس از سالها صحبت به زبانهای خارجی و لهجههای بیگانه، سخن گفتن به لهجه و اصطلاحات ونیزی برایشان دشوار بود. مارکوپولو در سال ١٢٧١ به اتفازز نیکولو و مافئو که هر دو بازرگان بودند از ونیز به سوی دربار قوبیلای قاآن، امپراتور مغول شتافت. سفر در دریا و خشکی صورت میگرفت. جاده ابریشم و سایر راههای بازرگانی در سراسر آسیای مرکزی درنوردیده میشد. زمانی که مارکو ماجراجویی طولانی خود را با پدر و عمویش آغاز کرد هفده سال بیشتر نداشت اما...