کتاب سربلند (روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی) نوشته محمدعلی جعفری توسط انتشارات شهید کاظمی با موضوع خاطرات، سرگذشت نامه، زندگی نامه به چاپ رسیده است.
محسن در تاریخ 1392/06/11 به استخدام سپاه درآمد و با عنوان پاسدار عازم سوریه برای مجاهدت و دفاع از حرمین گردید. در سحرگاه 1396/5/16 عناصر تکفیری_ تروریستی داعش به مواضع جبهه مقاومت حمله کردند و در نهایت محسن توسط عناصر تروریستی به اسارت درآمد. درتاریخ 1396/5/18 این رزمنده دلاور را به شهادت رساندند و این جنایت را رسانه ای کردند. محمد علی جعفری نویسنده یزدی و خوش ذوق در حوزه روایتگری و داستانی از زندگی شهدا فعالیت می کند. او در این اثرش قرار است مخاطب را با ابعاد مختلف شخصیتی شهید آشنا کند. لازم به ذکر است این کتاب حاوی تصاویر، اسناد و دلنوشته های محسن حججی می باشد.
برگشتم به حاج سعید گفتم: آخه من چطور این بدن ارباٌ اربا رو شناسایی کنم؟! خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: شما مگه مسلمون نیستید؟ به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرف هایم را ترجمه می کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند بپرسید، فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گویداسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: تقصیر خودش بوده!، پرسیدم به چه جرمی؟ بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد: از بس حرصمون رو در آورد،نه اطلاعاتی به ما دادف نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود.......!
کتاب سربلند (روایت هایی از زندگی شهید محسن حججی) نوشته محمدعلی جعفری توسط انتشارات شهید کاظمی با موضوع خاطرات، سرگذشت نامه، زندگی نامه به چاپ رسیده است.
محسن در تاریخ 1392/06/11 به استخدام سپاه درآمد و با عنوان پاسدار عازم سوریه برای مجاهدت و دفاع از حرمین گردید. در سحرگاه 1396/5/16 عناصر تکفیری_ تروریستی داعش به مواضع جبهه مقاومت حمله کردند و در نهایت محسن توسط عناصر تروریستی به اسارت درآمد. درتاریخ 1396/5/18 این رزمنده دلاور را به شهادت رساندند و این جنایت را رسانه ای کردند. محمد علی جعفری نویسنده یزدی و خوش ذوق در حوزه روایتگری و داستانی از زندگی شهدا فعالیت می کند. او در این اثرش قرار است مخاطب را با ابعاد مختلف شخصیتی شهید آشنا کند. لازم به ذکر است این کتاب حاوی تصاویر، اسناد و دلنوشته های محسن حججی می باشد.
برگشتم به حاج سعید گفتم: آخه من چطور این بدن ارباٌ اربا رو شناسایی کنم؟! خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: شما مگه مسلمون نیستید؟ به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرف هایم را ترجمه می کرد. آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند بپرسید، فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گویداسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: تقصیر خودش بوده!، پرسیدم به چه جرمی؟ بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد: از بس حرصمون رو در آورد،نه اطلاعاتی به ما دادف نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود.......!