کتاب ستاره‌ها چیدنی نیستند برگرفته از زندگانی یک دختر آمریکایی

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند نوشته محمدعلی حبیب اللهیان توسط انتشارات معارف با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان به چاپ رسیده است.

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند در ۱۳ فصل نوشته شده است. این رمان ایرانی که از زندگی یک دختر آمریکایی الهام گرفته شده است، با توصیف وضعیت یک دختر آغاز می‌شود. راوی به ما می‌گوید که دست‌وپای یک دختر به یک صندلی آهنی در کنج یک اتاق طناب‌پیچ شده بود. دختر التماس می‌کرد و می‌خواست که رهایش کنند. مردی که ریش بلند و کله‌قندی داشت و پیراهن سفید یقه‌سه‌سانتی پوشیده و یک انگشتر بزرگ با نگین قرمز توی انگشتش بود، کمربند را بالا می‌برد و بی‌هدف به بدن دختر می‌زد. دختر جیغ می‌کشید و می‌گفت و التماس می‌کرد. مرد دوباره شروع کرد به زدن دختر با کمربند و دختر بلندتر جیغ می‌کشید. این دختر کیست؟ آن مرد کیست؟ آن‌ها کجا هستند و این چه وضعیت بغرنجی است؟!

ستاره‌ها چیدنی نیستند

بخشی از متن کتاب

صبح زود روز یک شنبه، وقتی پدر و مادر سارا هنوز خواب بودند، سارا به سمت مرکز اسلامی نیویورک به راه افتاد و ماشا هم در میانهٔ راه به او پیوست. سارا با لبی خندان و صورتی بشاش به ماشا رسید. وقتی ماشا از او علت خوشحالی اش را پرسید؛ سارا گفت که برایش باورنکردنی بوده که بعد از صحبت با پدرش، تا حد زیادی از شدت مخالفت پدرش کم شده است. موضوع از این قرار بود که: شب گذشته، سارا بعد از چند روز ماندن پیش ماشا، بالاخره عزمش را جزم کرد که به خانه برگردد و با پدرش صحبت کند. برای همین وقتی پس از تماس تلفنی ماشا به پدرش -که به خواست سارا انجام شد- فهمید پدرش کمی سرحال است و وقت مناسبی برای صحبت کردن با اوست، از ماشا خداحافظی کرد و به خانه شان رفت.

 پدر سارا در حالی که سعی می کرد چهره اش بی تفاوت و خنثی باشد، پرسید: «مگه نگفتی دین مسلموناست؟» سارا دست پدرش را فشار داد و با ذوق گفت: «چرا! ولی نه اون اسلامی که به ما گفتن. پاپا اگه قوانینش رو برات بگم باورت نمیشه! حضرت محمد کامل ترین دین رو برای آدم ها آورده. یقین دارم نمیدونی این دین به تمام جزئیات زندگی آدم، روحش، روانش، جسمش، حتی خواب و خوراکش توجه کرده. پاپاجون...» پدر سارا دستش را از توی دست سارا بیرون کشید و موهایش را مرتب کرد. بعد نگاهش را سمت اتاق سارا انداخت و گفت: «پاشو یه منبعی از این اطلاعات بیار ببینم.» و... شده بود آن چه سارا می خواست اتفاق بیفتد. گرچه مادر سارا مثل پدرش راضی و آرام نشده بود و هنوز اکراه داشت از این که سارا با کسانی که او را با اسلام آشنا کرده اند، رفت وآمد داشته باشد؛ اما حرف آخر را پدرش زد و گفت: «پس... هربار که جلسه ای رفتی، هرچی شنیدی و بهت گفتن باید برای من واگو کنی. هر کتابی هم که بهت دادن، به منم باید بدی ببینم چی توش نوشته. باید بدونم دیگه از پدر و مادر چی میگه این دین؟»» 

فهرست کتاب ستاره ها چیدنی

 

  1. رویای آزادی
  2. نگاه سیاه
  3. نگاه سفید
  4. تقابل سیاه و سفید
  5. از خاتون تابلو
  6. گل و گلاب
  7. من برهنه نیستم
  8. الهه ی خانه
  9. مدرن و عفیف
  10. واجب تر از نان شب
  11. توطئه ی بزرگ
  12. زن ها فرشته اند
  13. ستاره ها چیدنی نیستند

 

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
135,000
٪10
121,500 تومان
توضیحات

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند نوشته محمدعلی حبیب اللهیان توسط انتشارات معارف با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان به چاپ رسیده است.

کتاب ستاره ها چیدنی نیستند در ۱۳ فصل نوشته شده است. این رمان ایرانی که از زندگی یک دختر آمریکایی الهام گرفته شده است، با توصیف وضعیت یک دختر آغاز می‌شود. راوی به ما می‌گوید که دست‌وپای یک دختر به یک صندلی آهنی در کنج یک اتاق طناب‌پیچ شده بود. دختر التماس می‌کرد و می‌خواست که رهایش کنند. مردی که ریش بلند و کله‌قندی داشت و پیراهن سفید یقه‌سه‌سانتی پوشیده و یک انگشتر بزرگ با نگین قرمز توی انگشتش بود، کمربند را بالا می‌برد و بی‌هدف به بدن دختر می‌زد. دختر جیغ می‌کشید و می‌گفت و التماس می‌کرد. مرد دوباره شروع کرد به زدن دختر با کمربند و دختر بلندتر جیغ می‌کشید. این دختر کیست؟ آن مرد کیست؟ آن‌ها کجا هستند و این چه وضعیت بغرنجی است؟!

ستاره‌ها چیدنی نیستند

بخشی از متن کتاب

صبح زود روز یک شنبه، وقتی پدر و مادر سارا هنوز خواب بودند، سارا به سمت مرکز اسلامی نیویورک به راه افتاد و ماشا هم در میانهٔ راه به او پیوست. سارا با لبی خندان و صورتی بشاش به ماشا رسید. وقتی ماشا از او علت خوشحالی اش را پرسید؛ سارا گفت که برایش باورنکردنی بوده که بعد از صحبت با پدرش، تا حد زیادی از شدت مخالفت پدرش کم شده است. موضوع از این قرار بود که: شب گذشته، سارا بعد از چند روز ماندن پیش ماشا، بالاخره عزمش را جزم کرد که به خانه برگردد و با پدرش صحبت کند. برای همین وقتی پس از تماس تلفنی ماشا به پدرش -که به خواست سارا انجام شد- فهمید پدرش کمی سرحال است و وقت مناسبی برای صحبت کردن با اوست، از ماشا خداحافظی کرد و به خانه شان رفت.

 پدر سارا در حالی که سعی می کرد چهره اش بی تفاوت و خنثی باشد، پرسید: «مگه نگفتی دین مسلموناست؟» سارا دست پدرش را فشار داد و با ذوق گفت: «چرا! ولی نه اون اسلامی که به ما گفتن. پاپا اگه قوانینش رو برات بگم باورت نمیشه! حضرت محمد کامل ترین دین رو برای آدم ها آورده. یقین دارم نمیدونی این دین به تمام جزئیات زندگی آدم، روحش، روانش، جسمش، حتی خواب و خوراکش توجه کرده. پاپاجون...» پدر سارا دستش را از توی دست سارا بیرون کشید و موهایش را مرتب کرد. بعد نگاهش را سمت اتاق سارا انداخت و گفت: «پاشو یه منبعی از این اطلاعات بیار ببینم.» و... شده بود آن چه سارا می خواست اتفاق بیفتد. گرچه مادر سارا مثل پدرش راضی و آرام نشده بود و هنوز اکراه داشت از این که سارا با کسانی که او را با اسلام آشنا کرده اند، رفت وآمد داشته باشد؛ اما حرف آخر را پدرش زد و گفت: «پس... هربار که جلسه ای رفتی، هرچی شنیدی و بهت گفتن باید برای من واگو کنی. هر کتابی هم که بهت دادن، به منم باید بدی ببینم چی توش نوشته. باید بدونم دیگه از پدر و مادر چی میگه این دین؟»» 

فهرست کتاب ستاره ها چیدنی

 

  1. رویای آزادی
  2. نگاه سیاه
  3. نگاه سفید
  4. تقابل سیاه و سفید
  5. از خاتون تابلو
  6. گل و گلاب
  7. من برهنه نیستم
  8. الهه ی خانه
  9. مدرن و عفیف
  10. واجب تر از نان شب
  11. توطئه ی بزرگ
  12. زن ها فرشته اند
  13. ستاره ها چیدنی نیستند

 

مشخصات
  • ناشر
    نشر معارف
  • نویسنده
    محمدعلی حبیب اللهیان
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1402
  • نوبت چاپ
    بیست و هفتم
  • تعداد صفحات
    376
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش