کتاب ساحره پورتوبلو نوشته پائولو کوئیلو ترجمه مسیحا برزگر توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
رمانی شگرف و خواندنی كه به شرح داستان زندگی زنی اسرار آمیز به نام آتنا كه پس از مرگش لقب ساحره پورتوبلو را گرفت، می پردازد. این داستان از زبان افراد مختلفی كه به نحوی با آتنا در ارتباط بودند، روایت می شود و ضمن آشكارسازی وجوه گوناگون شخصیت او، زندگیش را كه پس از سفر به رومانی رنگی متفاوت به خود گرفت به تصویر می كشد. زنی شیفته ی عشق كه علاوه بر متحول كردن زندگی خود، زندگی افراد بسیار دیگری را نیز تغییر داد.
بخشی از متن کتاب
عصر یكشنبه وقتی در پارك قدم می زدیم، از او خواستم كه به هر آنچه كه می بیند و می شنود توجه كند: برگهایی كه در باد می جنبند، امواج روی دریاچه، آواز پرنده ها، صدای پارس سگها، سروصدای بچه ها كه این طرف و آن طرف می دوند، گویی از منطقی شگرف پیروی می كنند، منطقی دور از فهم آدم بزرگها.
گفتم: «هر چیزی در حركت است و هر چیزی با آهنگی ویژه در حركت است. هر آنچه كه با آهنگی ویژه می جنبد، صدا تولید می كند. در این لحظه، همین اتفاق، اینجا و در همه جای هستی اتفاق می افتد. اجداد ما، آن گاه كه از سرما به غارها گریختند، همین حقیقت را مشاهده كرند: اشیا حركت می كردند و صدا تولید می كردند. نخستین آدمها با مشاهده این نكته ممكن است ابتدا ترسیده باشند، اما این ترس خیلی زود جای خود را به احساس حیرت داده است: آنها فهمیدند كه این موضوع چیزی است كه به واسطه آن، امر متعالی با آنها ارتباط برقرار می كرد. به امید برقراری ارتباط با این امر متعالی، آنها نیز شروع كردند به تقلید از صداها و جنبشهای پیرامون خویش و بدین سان، رقص و موسیقی آفریده شد. چند روز پیش، به من گفتی كه رقص تو را در تماس با چیزی متعالی تر از خودت قرار می دهد.»
گفت: «بله! وقتی می رقصم، زنی آزاد هستم یا بهتر است بگویم روحی آزاد كه می تواند در هستی سفر كند، در زمان حال قرار بگیرد، به آینده سفر كند و به انرژی محض استحاله یابد.»
کتاب ساحره پورتوبلو نوشته پائولو کوئیلو ترجمه مسیحا برزگر توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
رمانی شگرف و خواندنی كه به شرح داستان زندگی زنی اسرار آمیز به نام آتنا كه پس از مرگش لقب ساحره پورتوبلو را گرفت، می پردازد. این داستان از زبان افراد مختلفی كه به نحوی با آتنا در ارتباط بودند، روایت می شود و ضمن آشكارسازی وجوه گوناگون شخصیت او، زندگیش را كه پس از سفر به رومانی رنگی متفاوت به خود گرفت به تصویر می كشد. زنی شیفته ی عشق كه علاوه بر متحول كردن زندگی خود، زندگی افراد بسیار دیگری را نیز تغییر داد.
بخشی از متن کتاب
عصر یكشنبه وقتی در پارك قدم می زدیم، از او خواستم كه به هر آنچه كه می بیند و می شنود توجه كند: برگهایی كه در باد می جنبند، امواج روی دریاچه، آواز پرنده ها، صدای پارس سگها، سروصدای بچه ها كه این طرف و آن طرف می دوند، گویی از منطقی شگرف پیروی می كنند، منطقی دور از فهم آدم بزرگها.
گفتم: «هر چیزی در حركت است و هر چیزی با آهنگی ویژه در حركت است. هر آنچه كه با آهنگی ویژه می جنبد، صدا تولید می كند. در این لحظه، همین اتفاق، اینجا و در همه جای هستی اتفاق می افتد. اجداد ما، آن گاه كه از سرما به غارها گریختند، همین حقیقت را مشاهده كرند: اشیا حركت می كردند و صدا تولید می كردند. نخستین آدمها با مشاهده این نكته ممكن است ابتدا ترسیده باشند، اما این ترس خیلی زود جای خود را به احساس حیرت داده است: آنها فهمیدند كه این موضوع چیزی است كه به واسطه آن، امر متعالی با آنها ارتباط برقرار می كرد. به امید برقراری ارتباط با این امر متعالی، آنها نیز شروع كردند به تقلید از صداها و جنبشهای پیرامون خویش و بدین سان، رقص و موسیقی آفریده شد. چند روز پیش، به من گفتی كه رقص تو را در تماس با چیزی متعالی تر از خودت قرار می دهد.»
گفت: «بله! وقتی می رقصم، زنی آزاد هستم یا بهتر است بگویم روحی آزاد كه می تواند در هستی سفر كند، در زمان حال قرار بگیرد، به آینده سفر كند و به انرژی محض استحاله یابد.»