کتاب زن در آینه نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه شهلا حائری توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل رمان، داستان، رمان خارجی میباشد.
این رمان داستان سه زن را روایت می کند که از سه طبقه اجتماعی متفاوت، در قرنهای مختلف، که در نهایت سرنوشتی مشابه دارند.
بخشی از متن: دوران کودکی من مدت زیادی طول کشید. در حالی که تو دختر خاله عزیزم که در آن زمان ازدواج کرده بودی مشغول بزرگ کردن سه نوزاد بود، من اصرار داشتم که یک دختربچه باقی بمانم، من دامنم را فقط برای دویدن در چمنزارها یا گذشتن از روی نهرها بالا می زدم؛ فکر زن شدن به سرم هم نمی زد؛ گرچه به پسرها فکر می کردم، ولی در مورد آن ها کنجکاو نبودم. من به این شیوه طعم خوشبختی را می چشیدم.
آن قدر شنیده بودم که فقط در بازوان یک مرد و فقط روزی که از شکمم بچه هایی پس بیندازم می توانم به کمال برسم، که سرانجام خسته از تحمل این سرزنش ها توانستم برای خودم نقشی ایجاد کنم. من به زن مغرور و سرسختی تبدیل شدم که فقط ازدواجی سطح بالا را در حد خود می دانست.
خنده دار این بود که سرنوشت خواسته ام را برآورده کرد. در حالی که من این نمایش مضحک را فقط برای حمایت از خودم و رد کردن خواستگارانم ساخته بودم، این رفتار به کارم آمد: به من اجازه داد صبر کنم تا با فرانس وون والدبرگ آشنا شوم. آن چاقوهای جیبی حیرت انگیز را در ژنو یادت هست که، علاوه بر تیغه، دربازکن، پیچ گوشتی و درفش هم داشت؟ همه ی مردها عاشق آن بودند. این خود فرانس است! او مرد نیست، بلکه چاقوی سوئیسی است. او همه محاسن را دارد، آراسته، ثروتمند، باهوش، احساساتی، شریف، بانزاکت. خلاصه، خواستگاری که نمی شد دست رد بر سینه اش زد و... ( فروشگاه اینترنتی آثار بوک ) چکیده کتاب زن در آینه :
کتاب زن در آینه نوشته اریک امانوئل اشمیت با ترجمه شهلا حائری توسط انتشارات قطره به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل رمان، داستان، رمان خارجی میباشد.
این رمان داستان سه زن را روایت می کند که از سه طبقه اجتماعی متفاوت، در قرنهای مختلف، که در نهایت سرنوشتی مشابه دارند.
بخشی از متن: دوران کودکی من مدت زیادی طول کشید. در حالی که تو دختر خاله عزیزم که در آن زمان ازدواج کرده بودی مشغول بزرگ کردن سه نوزاد بود، من اصرار داشتم که یک دختربچه باقی بمانم، من دامنم را فقط برای دویدن در چمنزارها یا گذشتن از روی نهرها بالا می زدم؛ فکر زن شدن به سرم هم نمی زد؛ گرچه به پسرها فکر می کردم، ولی در مورد آن ها کنجکاو نبودم. من به این شیوه طعم خوشبختی را می چشیدم.
آن قدر شنیده بودم که فقط در بازوان یک مرد و فقط روزی که از شکمم بچه هایی پس بیندازم می توانم به کمال برسم، که سرانجام خسته از تحمل این سرزنش ها توانستم برای خودم نقشی ایجاد کنم. من به زن مغرور و سرسختی تبدیل شدم که فقط ازدواجی سطح بالا را در حد خود می دانست.
خنده دار این بود که سرنوشت خواسته ام را برآورده کرد. در حالی که من این نمایش مضحک را فقط برای حمایت از خودم و رد کردن خواستگارانم ساخته بودم، این رفتار به کارم آمد: به من اجازه داد صبر کنم تا با فرانس وون والدبرگ آشنا شوم. آن چاقوهای جیبی حیرت انگیز را در ژنو یادت هست که، علاوه بر تیغه، دربازکن، پیچ گوشتی و درفش هم داشت؟ همه ی مردها عاشق آن بودند. این خود فرانس است! او مرد نیست، بلکه چاقوی سوئیسی است. او همه محاسن را دارد، آراسته، ثروتمند، باهوش، احساساتی، شریف، بانزاکت. خلاصه، خواستگاری که نمی شد دست رد بر سینه اش زد و... ( فروشگاه اینترنتی آثار بوک ) چکیده کتاب زن در آینه :