کتاب روزی که زندگی کردن آموختم

کتاب روزی که زندگی کردن آموختم نوشته لوران گونل  با ترجمه داوود نوابی, توسط انتشارات نون به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: زبان و ادبیات ملل، رمان های خارجی، داستان های خارجی

خود را عوض کردن تنها راه است به سوی دنیایی بهتر. دنیایی که زندگی در آن لذت‌بخش است.

روزی که زندگی کردن آموختم

این فکر حلقه‌وار در ذهن جاناتان دور می‌زد. آشفته و بی قرار در تخت. هرچه می‌کرد خوابش نمی‌برد. خجالتی که در حضور مرد بومی برایش پیش آمده بود. به‌علاوه احساس تقصیری که اینک با یقین به وجودش پی برده بود.

گاندی با شروع به تغییر دادن خود. موفق شده بود بدون این‌که با هیچ دولتی سروکار داشته باشد. مسیر تاریخ هند را عوض کند. هميشه او را مجهز به اطمینان و آرامش نشان می‌دهند درحالی‌که لُنگی سفید و ساده از پنبه به تن دارد و هرگونه عنوان و لقب افتخارآمیزی را رد می‌کند و فراموش کرده که در جوانی باوجود کمرویی بیمارگونه‌ای که همراهش بود. به امید این‌که انگلیسی‌ها او را بهتر بشناسند. هميشه لباس سه تکه می‌پوشید. دقیقاً همین انقلاب درونی و تبدیل شدن به مردی آرام» مهربان» عادل و عاری از خودخواهی و خودپسندی او را به جایی رساند که از امپراتوری بریتانیا با تمام ارتش و تجهیزاتش قدرتمندتر شد.
همین طور داستان تغییر زندگی ماندلا که تعادل تاریخ آفریقای جنوبی را برهم زد. آن هم از کنج سلولی که در آن زندانی شده بود. اغلب فراموش می‌کنیم که در اصل ماندلا مبارزه‌ی مسلحانه را توصیه می‌کرد و به همین دلیل به زندان افتاده بود. در زندان اما اين مرد به تحول شخصی دشمنانش را نیز به دست آورد. حتی زندانبان‌هایی که مدت بیست‌وهفت سال تمام به شیوه‌ای ناصواب او را اسیر کرده بودند و دقیقاً به این دلیل که خودش توانایی بخشش را داشت» کشورش با صلح نسبی و به شکلی غیرقابل‌باور با تغییر وضعیت به حیات خود ادامه داد.بالاخره جاناتان به خواب رفت و آن شب خوابی عجیب دید

خواب دید که در ابرها پرواز می‌کند. سپس بر روی این پنبه‌های سفید در آسمانی بی‌نهایت آبی‌رنگ بالاترمی رود. بر فراز روسیه می‌پرد. لنین را مشاهده می‌کند که با انقلابیون در کوچه‌ها گرد هم جمع می‌شوند و با شوق و حرارت فراوان تکرار می‌کنند:«ما یک کشور مساوات طلب می‌خواهیم.» ابرها سیاه می‌شوند. وقتی که بالاخره کنار می‌روند. جاناتان میلیون‌ها مرده می‌بیند که همه جا روی هم انباشته می‌شوند. نوری سفید و کم رنگ...

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
279,000
٪17
231,570 تومان
توضیحات

کتاب روزی که زندگی کردن آموختم نوشته لوران گونل  با ترجمه داوود نوابی, توسط انتشارات نون به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: زبان و ادبیات ملل، رمان های خارجی، داستان های خارجی

خود را عوض کردن تنها راه است به سوی دنیایی بهتر. دنیایی که زندگی در آن لذت‌بخش است.

روزی که زندگی کردن آموختم

این فکر حلقه‌وار در ذهن جاناتان دور می‌زد. آشفته و بی قرار در تخت. هرچه می‌کرد خوابش نمی‌برد. خجالتی که در حضور مرد بومی برایش پیش آمده بود. به‌علاوه احساس تقصیری که اینک با یقین به وجودش پی برده بود.

گاندی با شروع به تغییر دادن خود. موفق شده بود بدون این‌که با هیچ دولتی سروکار داشته باشد. مسیر تاریخ هند را عوض کند. هميشه او را مجهز به اطمینان و آرامش نشان می‌دهند درحالی‌که لُنگی سفید و ساده از پنبه به تن دارد و هرگونه عنوان و لقب افتخارآمیزی را رد می‌کند و فراموش کرده که در جوانی باوجود کمرویی بیمارگونه‌ای که همراهش بود. به امید این‌که انگلیسی‌ها او را بهتر بشناسند. هميشه لباس سه تکه می‌پوشید. دقیقاً همین انقلاب درونی و تبدیل شدن به مردی آرام» مهربان» عادل و عاری از خودخواهی و خودپسندی او را به جایی رساند که از امپراتوری بریتانیا با تمام ارتش و تجهیزاتش قدرتمندتر شد.
همین طور داستان تغییر زندگی ماندلا که تعادل تاریخ آفریقای جنوبی را برهم زد. آن هم از کنج سلولی که در آن زندانی شده بود. اغلب فراموش می‌کنیم که در اصل ماندلا مبارزه‌ی مسلحانه را توصیه می‌کرد و به همین دلیل به زندان افتاده بود. در زندان اما اين مرد به تحول شخصی دشمنانش را نیز به دست آورد. حتی زندانبان‌هایی که مدت بیست‌وهفت سال تمام به شیوه‌ای ناصواب او را اسیر کرده بودند و دقیقاً به این دلیل که خودش توانایی بخشش را داشت» کشورش با صلح نسبی و به شکلی غیرقابل‌باور با تغییر وضعیت به حیات خود ادامه داد.بالاخره جاناتان به خواب رفت و آن شب خوابی عجیب دید

خواب دید که در ابرها پرواز می‌کند. سپس بر روی این پنبه‌های سفید در آسمانی بی‌نهایت آبی‌رنگ بالاترمی رود. بر فراز روسیه می‌پرد. لنین را مشاهده می‌کند که با انقلابیون در کوچه‌ها گرد هم جمع می‌شوند و با شوق و حرارت فراوان تکرار می‌کنند:«ما یک کشور مساوات طلب می‌خواهیم.» ابرها سیاه می‌شوند. وقتی که بالاخره کنار می‌روند. جاناتان میلیون‌ها مرده می‌بیند که همه جا روی هم انباشته می‌شوند. نوری سفید و کم رنگ...

مشخصات
  • ناشر
    نون
  • نویسنده
    لوران گونل
  • مترجم
    داود نوابی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1403
  • نوبت چاپ
    پانزدهم
  • تعداد صفحات
    272
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش