کتاب دکتر محمد ملکی استادی برای همه فصول نوشته صادق زیباکلام, توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی، جامعه شناسی, رویداد تاریخی و گزیده ای
در آذر ۱۳۵۷ نزدیک به صد تن از استادان دانشگاه تهران با رهبری دکتر محمد ملکی، در ساختمان مرکزی این دانشگاه تحصن کردند. در آن زمان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران توسط دولت نظامی ارتشبد ازهاری تعطیل شده بود. این کتاب به شرح آن رویداد تاریخی و گزیدهای از زندگی سیاسی دکتر ملکی، استاد وقت دانشکده دامپزشکی و از مبارزان دانشگاهی در دوران انقلاب است. صادقزیبا کلام استاد کنونی دانشگاه تهران و نویسنده این کتاب در مقدمه آن مینویسد: «این کتاب در اساس بخشی از خاطرات من مربوط به دوران انقلاب است که به تحصن اساتید دانشگاه تهران در آذر و دیماه ۱۳۵۷ مربوط میشود. خاطرات به صورت روزانه تدوین نشده بلکه کلاً در برگیرنده ماجراهای نزدیک به یک ماه تحصن اساتید در طبقه پنجم سازمان مرکزی دانشگاه تهران میباشد. بخش دیگر کتاب مربوط به مقطع بعد از انقلاب میشود. ماجراهای این بخش از زمانی آغاز میشود که آقای دکتر محمدملکی رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب بنده را به عنوان نماینده ریاست دانشگاه برای هماهنگی و سروسامان دادن به وضعیت دانشکده پرستاری دانشگاه تهران به آن دانشکده اعزام مینمایند؛ و من عملاً شدم مسئول آن واحد، در آن مقطع، آموزشگاه یا دانشکده پرستاری یکی از واحدهای تابعه دانشکده پزشکی بود و از آنجا که دانشکدههای پزشکی هنوز از وزارت علوم جدا نشده بودند، دانشکده پزشکی و زیرمجموعههای آن وابسته به دانشگاه ازجمله دانشگاه تهران بودند.»
کتاب دکتر محمد ملکی استادی برای همه فصول نوشته صادق زیباکلام, توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی، جامعه شناسی, رویداد تاریخی و گزیده ای
در آذر ۱۳۵۷ نزدیک به صد تن از استادان دانشگاه تهران با رهبری دکتر محمد ملکی، در ساختمان مرکزی این دانشگاه تحصن کردند. در آن زمان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای ایران توسط دولت نظامی ارتشبد ازهاری تعطیل شده بود. این کتاب به شرح آن رویداد تاریخی و گزیدهای از زندگی سیاسی دکتر ملکی، استاد وقت دانشکده دامپزشکی و از مبارزان دانشگاهی در دوران انقلاب است. صادقزیبا کلام استاد کنونی دانشگاه تهران و نویسنده این کتاب در مقدمه آن مینویسد: «این کتاب در اساس بخشی از خاطرات من مربوط به دوران انقلاب است که به تحصن اساتید دانشگاه تهران در آذر و دیماه ۱۳۵۷ مربوط میشود. خاطرات به صورت روزانه تدوین نشده بلکه کلاً در برگیرنده ماجراهای نزدیک به یک ماه تحصن اساتید در طبقه پنجم سازمان مرکزی دانشگاه تهران میباشد. بخش دیگر کتاب مربوط به مقطع بعد از انقلاب میشود. ماجراهای این بخش از زمانی آغاز میشود که آقای دکتر محمدملکی رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب بنده را به عنوان نماینده ریاست دانشگاه برای هماهنگی و سروسامان دادن به وضعیت دانشکده پرستاری دانشگاه تهران به آن دانشکده اعزام مینمایند؛ و من عملاً شدم مسئول آن واحد، در آن مقطع، آموزشگاه یا دانشکده پرستاری یکی از واحدهای تابعه دانشکده پزشکی بود و از آنجا که دانشکدههای پزشکی هنوز از وزارت علوم جدا نشده بودند، دانشکده پزشکی و زیرمجموعههای آن وابسته به دانشگاه ازجمله دانشگاه تهران بودند.»