درباره کتاب درخت بید کور و دختر خفته
سروصداها مثل دودی سراسر اتاق را فرا گرفت. یکبار دیگر به خاطراتم بازگشتم. اوخودکار کوچکی در جیب جلو پیراهنش داشت. حالا به یاد میآورم که از آن خودکار برای نوشتن چیزی روی دستمال کاغذی استفاده میکرد. او داشت یک تصویر میکشید. دستمال خیلی نرم بود و نوک خودکار بهراحتی حرکت نمیکرد. با این حال او یک تپه کشید و یک خانهی کوچک روی آن. داخل خانه یک دختر خوابیده بود. خانه توسط یک درخت بید کور محاصره شده بود. در واقع درخت بید کور باعث شده بود که دختر به خواب برود. دوستم با تعجب پرسید: «درخت بید کور دیگه چیه؟» - یه درخت شبیه اون چیزی که کشیدم. - خوب، من تا حالا همچین چیزی ندیدم. دوست بیمارمان با لبخندی به لب گفت: «برای اینکه من اولین کسی هستم که اون رو خلق کردم. تنهی درخت بید کور گردهایی دارد و حشرات کوچکی که زیرگردها هستند داخل گوش آن دختر میخزند و باعث میشوند دختر به خواب برود.» دستمال دیگری برداشت و تصویر بید کور را کشید...
مباحث کتاب درخت بید کور و دختر خفته
درباره کتاب درخت بید کور و دختر خفته
سروصداها مثل دودی سراسر اتاق را فرا گرفت. یکبار دیگر به خاطراتم بازگشتم. اوخودکار کوچکی در جیب جلو پیراهنش داشت. حالا به یاد میآورم که از آن خودکار برای نوشتن چیزی روی دستمال کاغذی استفاده میکرد. او داشت یک تصویر میکشید. دستمال خیلی نرم بود و نوک خودکار بهراحتی حرکت نمیکرد. با این حال او یک تپه کشید و یک خانهی کوچک روی آن. داخل خانه یک دختر خوابیده بود. خانه توسط یک درخت بید کور محاصره شده بود. در واقع درخت بید کور باعث شده بود که دختر به خواب برود. دوستم با تعجب پرسید: «درخت بید کور دیگه چیه؟» - یه درخت شبیه اون چیزی که کشیدم. - خوب، من تا حالا همچین چیزی ندیدم. دوست بیمارمان با لبخندی به لب گفت: «برای اینکه من اولین کسی هستم که اون رو خلق کردم. تنهی درخت بید کور گردهایی دارد و حشرات کوچکی که زیرگردها هستند داخل گوش آن دختر میخزند و باعث میشوند دختر به خواب برود.» دستمال دیگری برداشت و تصویر بید کور را کشید...
مباحث کتاب درخت بید کور و دختر خفته