کتاب خاطراتی از یک امپراتور

کتاب خاطراتی از یک امپراتور نوشته رالف کورن گولد ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب ادبیات، رمان تاریخی، ادبیات داستانی میباشد.

این کتاب از عبرت انگیزترین قسمت های زندگی ناپلئون بناپارت سخن می گوید، دوره ای از زندگی او که به سال های پایانی عمرش باز می گردد، روزگاری که از زمان اسارتش به دست انگلیسی ها و انتقالش به کشتی «برای بردن به جزیره ی سنت هلن» شروع می شود و به مرگ او منتهی می گردد. مولف سال های آخر عمر ناپلئون را به گونه ای هنرمندانه به تصویر کشیده است که می شود آن را هم چون داستانی پر افت و خیز مطالعه کرد و از آن لذت برد.

بخشی از متن کتاب

در یکی از روزهای ماه فوریه سال 1816 میلادی، ناپلئون به اتفاق لاسکاس در باغ لونگود قدم می زد و در آن وقت جراید را که به وسیله کشتی رسیده بود، آوردند. ناپلئون زیر آلاچیقی که در باغ بود، نشست و به لاسکاس دستور داد که اخبار جراید را بخواند و برایش ترجمه کند. اولین خبری که لاسکاس خواند، مربوط بود به «مورا»، شوهر خواهر ناپلئون که در گذشته امپراتور فرانسه او را پادشاه سرزمین «ناپل» در ایتالیا کرد، ولی بعد از سقوط ناپلئون مورا از سلطنت ناپل افتاد و او را به خارج از اروپا تبعید کردند. مورا خواست که از روش ناپلئون تقلید کند و همان طور که ناپلئون از جزیره آلپ مراجعت کرد و بر تخت سلطنت فرانسه نشست، او هم به ایتالیا مراجعت نماید و بر تخت سلطنت ناپل بنشیند؛ لذا با عده ای از طرفداران خود به راه افتاد و در خاک ایتالیا پیاده شد ولی به محض اینکه قدم به ایتالیا نهاد، او را دستگیر کردند و تیرباران نمودند. با اینکه مورا، شوهر خواهر امپراتور فرانسه بود، ناپلئون از خبر اعدام آن مرد متاثر نشد.

در ماه مارس همان سال، باز موقعی که ناپلئون به اتفاق لاسکاس و گورگو در باغ قدم می زد، روزنامه های انگلستان را آوردند و امپراتور وارد آلاچیق شد و نشست و به لاسکاس گفت که اخبار جراید را برایش ترجمه کند. در آن روز، لاسکاس خبر تیرباران شدن دو نفر از برجسته ترین سرداران ناپلئون را که در روزنامه درج شده بود، برای امپراتور فرانسه ترجمه کرد. یکی از آن دو نفر مارشال «نی» بود و دیگری «لابه دویر». آن دو نفر از طرف حکومت فرانسه یعنی حکومت (لوئی هیجدهم) دستگیر و محاکمه و اعدام شدند و ناپلئون از شنیدن خبر اعدام آن دو نفر به خصوص قتل «نی» بسیار متاثر شد. ناپلئون گفت که من حاضرم تمام ثروت خود را بدهم که بتوانم یک سردار جنگی دیگر مثل «نی» به دست بیاورم و عنوانش را «اشجع دلیران» گذاشته بود.....

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
165,000
٪15
140,250 تومان
توضیحات

کتاب خاطراتی از یک امپراتور نوشته رالف کورن گولد ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب ادبیات، رمان تاریخی، ادبیات داستانی میباشد.

این کتاب از عبرت انگیزترین قسمت های زندگی ناپلئون بناپارت سخن می گوید، دوره ای از زندگی او که به سال های پایانی عمرش باز می گردد، روزگاری که از زمان اسارتش به دست انگلیسی ها و انتقالش به کشتی «برای بردن به جزیره ی سنت هلن» شروع می شود و به مرگ او منتهی می گردد. مولف سال های آخر عمر ناپلئون را به گونه ای هنرمندانه به تصویر کشیده است که می شود آن را هم چون داستانی پر افت و خیز مطالعه کرد و از آن لذت برد.

بخشی از متن کتاب

در یکی از روزهای ماه فوریه سال 1816 میلادی، ناپلئون به اتفاق لاسکاس در باغ لونگود قدم می زد و در آن وقت جراید را که به وسیله کشتی رسیده بود، آوردند. ناپلئون زیر آلاچیقی که در باغ بود، نشست و به لاسکاس دستور داد که اخبار جراید را بخواند و برایش ترجمه کند. اولین خبری که لاسکاس خواند، مربوط بود به «مورا»، شوهر خواهر ناپلئون که در گذشته امپراتور فرانسه او را پادشاه سرزمین «ناپل» در ایتالیا کرد، ولی بعد از سقوط ناپلئون مورا از سلطنت ناپل افتاد و او را به خارج از اروپا تبعید کردند. مورا خواست که از روش ناپلئون تقلید کند و همان طور که ناپلئون از جزیره آلپ مراجعت کرد و بر تخت سلطنت فرانسه نشست، او هم به ایتالیا مراجعت نماید و بر تخت سلطنت ناپل بنشیند؛ لذا با عده ای از طرفداران خود به راه افتاد و در خاک ایتالیا پیاده شد ولی به محض اینکه قدم به ایتالیا نهاد، او را دستگیر کردند و تیرباران نمودند. با اینکه مورا، شوهر خواهر امپراتور فرانسه بود، ناپلئون از خبر اعدام آن مرد متاثر نشد.

در ماه مارس همان سال، باز موقعی که ناپلئون به اتفاق لاسکاس و گورگو در باغ قدم می زد، روزنامه های انگلستان را آوردند و امپراتور وارد آلاچیق شد و نشست و به لاسکاس گفت که اخبار جراید را برایش ترجمه کند. در آن روز، لاسکاس خبر تیرباران شدن دو نفر از برجسته ترین سرداران ناپلئون را که در روزنامه درج شده بود، برای امپراتور فرانسه ترجمه کرد. یکی از آن دو نفر مارشال «نی» بود و دیگری «لابه دویر». آن دو نفر از طرف حکومت فرانسه یعنی حکومت (لوئی هیجدهم) دستگیر و محاکمه و اعدام شدند و ناپلئون از شنیدن خبر اعدام آن دو نفر به خصوص قتل «نی» بسیار متاثر شد. ناپلئون گفت که من حاضرم تمام ثروت خود را بدهم که بتوانم یک سردار جنگی دیگر مثل «نی» به دست بیاورم و عنوانش را «اشجع دلیران» گذاشته بود.....

مشخصات
  • ناشر
    نگاه
  • نویسنده
    رالف کورن گولد
  • مترجم
    ذبیح الله منصوری
  • قطع کتاب
    وزیری
  • نوع جلد
    گالینگور
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    464
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش