شتاب و تنوع تغييراتى كه جامعهى در حال گذارِ ايران تجربه مىكند در كنار تحول در ساختار و نهادهاى اجتماعى، پيچيدگى و اهميت فراوانى به مسائل جوانان بخشيده و بازانديشى در پديدهى جوانى و جايگاه جوانان در جامعه را به ضرورتى حياتى بدل كرده است. نويسندهى اين كتاب با طرح و تشريح چند فرضيه در خصوص مفهومسازى و بازنمايى جوانان، تأثيرپذيرى شهروندى جوانان از زمينههايى چون سرمايهى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى؛ متنوع بودن تجارب جوانى و ناممكن بودن نظريهپردازى از آنها در جهتى واحد؛ اهميت يافتن فزايندهى فردگرايى، تمايزطلبى و استقلالجويى به عنوان اضلاع اصلىِ هويتى و ارزشى طيفِ رو به تزايدى از جوانان، اين ديدگاه را مطرح مىكند كه نوعى جابهجايى در ميدان عمل جوانان و افق ذهنى و نگرشهاى آنها ايجاد شده است كه در نتيجهى آن، خود را همزمان با طيفى از فرصتها و محدوديتها ــ متفاوت از تجربهى نسلهاى گذشته ــ روبهرو مىبينند. جامعهشناسى جوانان ايران برپايهى تحقيقات تجربى نويسنده در ايران (با شيوههاى كمّى و كيفى) نوشته شده و كوشيده است تا در فصول نهگانهى كتاب تبيينى جامعهشناختى از آنها به دست دهد.
شتاب و تنوع تغييراتى كه جامعهى در حال گذارِ ايران تجربه مىكند در كنار تحول در ساختار و نهادهاى اجتماعى، پيچيدگى و اهميت فراوانى به مسائل جوانان بخشيده و بازانديشى در پديدهى جوانى و جايگاه جوانان در جامعه را به ضرورتى حياتى بدل كرده است. نويسندهى اين كتاب با طرح و تشريح چند فرضيه در خصوص مفهومسازى و بازنمايى جوانان، تأثيرپذيرى شهروندى جوانان از زمينههايى چون سرمايهى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى؛ متنوع بودن تجارب جوانى و ناممكن بودن نظريهپردازى از آنها در جهتى واحد؛ اهميت يافتن فزايندهى فردگرايى، تمايزطلبى و استقلالجويى به عنوان اضلاع اصلىِ هويتى و ارزشى طيفِ رو به تزايدى از جوانان، اين ديدگاه را مطرح مىكند كه نوعى جابهجايى در ميدان عمل جوانان و افق ذهنى و نگرشهاى آنها ايجاد شده است كه در نتيجهى آن، خود را همزمان با طيفى از فرصتها و محدوديتها ــ متفاوت از تجربهى نسلهاى گذشته ــ روبهرو مىبينند. جامعهشناسى جوانان ايران برپايهى تحقيقات تجربى نويسنده در ايران (با شيوههاى كمّى و كيفى) نوشته شده و كوشيده است تا در فصول نهگانهى كتاب تبيينى جامعهشناختى از آنها به دست دهد.