تعقیب گوسفند وحشی

کتاب تعقیب گوسفند وحشی نوشته هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرایی توسط انتشارات نیکوشهر به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: 

صبح روز بعد، ساعت هشت بیدار شدیم، لباس پوشیدیم، سوار آسانسور شدیم و خود را به نزدیک‌ترین کافه رساندیم که صبحانه بخوریم. نه، هتل دلفین قهوه‌خانه نداشت.

نسخه‌ای عکس گوسفند را به دست نامزدم دادم و گفتم: «طبق قرار دیروز، حالا از هم جدا می‌شویم. من می‌روم طرف کوهستان پس‌زمینه‌ی عکس تا دنبال جای مورد نظر بگردم. تو هم آن‌جاهایی را می‌گردی که گوسفند پرورش می‌دهند. خودت می‌دانی چه کنی. هر سرنخی، هرچه باشد، مهم نیست چقدر بی‌اهمیت، به درد می‌خورد. هر چیزی کمک‌مان می‌کند که بیخودی و کورکورانه سراسر جزیره‌ی هوکایدو را زیر پا نگذاریم.»

‌ «من رو به راهم. بگذارش به بَرِ من.»

‌ «باشد. امشب برمی‌گردیم هتل.»

عینک آفتابی را به چشم زد و گفت: «این‌قدر نگران نباش. پیدا کردنش می‌شود عین خوردن یک تکه کیک.»

البته که تکه‌ای کیک نبود. هیچ وقت اوضاع این‌جوری پیش نمی‌رود. رفتم سراغ آژانس جهانگردی محلی، به مراکز گوناگون اطلاعات جهانگردی و آژانس‌های مسافرتی سر زدم و سراغ اتحادیه‌ی کوهنوردی را گرفتم. به طور کلی، به هر جایی که با جهانگردی و کوهستان ربطی داشت سر زدم. هیچ‌کس یادش نیامد که کوهستان توی عکس را دیده باشد.

همه‌شان گفتند: «کوه‌های معمولی هم هستند. به علاوه، عکس فقط قسمت کوچکی از آن را نشان می‌دهد.»

یک روز تمام در پیاده‌روها گذشت و به زحمت می‌شد گفت یک قدم پیش رفته‌ام. آن یک قدم مشکوک هم این بود که فهمیدم شناختن آن کوه بدون هیچ وجه مشخصه و فقط با قسمت کوچکی از منظره‌ی کوهستانی چیزی است نزدیک به محال.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
145,000
٪10
130,500 تومان
توضیحات

کتاب تعقیب گوسفند وحشی نوشته هاروکی موراکامی ترجمه مهدی غبرایی توسط انتشارات نیکوشهر به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: 

صبح روز بعد، ساعت هشت بیدار شدیم، لباس پوشیدیم، سوار آسانسور شدیم و خود را به نزدیک‌ترین کافه رساندیم که صبحانه بخوریم. نه، هتل دلفین قهوه‌خانه نداشت.

نسخه‌ای عکس گوسفند را به دست نامزدم دادم و گفتم: «طبق قرار دیروز، حالا از هم جدا می‌شویم. من می‌روم طرف کوهستان پس‌زمینه‌ی عکس تا دنبال جای مورد نظر بگردم. تو هم آن‌جاهایی را می‌گردی که گوسفند پرورش می‌دهند. خودت می‌دانی چه کنی. هر سرنخی، هرچه باشد، مهم نیست چقدر بی‌اهمیت، به درد می‌خورد. هر چیزی کمک‌مان می‌کند که بیخودی و کورکورانه سراسر جزیره‌ی هوکایدو را زیر پا نگذاریم.»

‌ «من رو به راهم. بگذارش به بَرِ من.»

‌ «باشد. امشب برمی‌گردیم هتل.»

عینک آفتابی را به چشم زد و گفت: «این‌قدر نگران نباش. پیدا کردنش می‌شود عین خوردن یک تکه کیک.»

البته که تکه‌ای کیک نبود. هیچ وقت اوضاع این‌جوری پیش نمی‌رود. رفتم سراغ آژانس جهانگردی محلی، به مراکز گوناگون اطلاعات جهانگردی و آژانس‌های مسافرتی سر زدم و سراغ اتحادیه‌ی کوهنوردی را گرفتم. به طور کلی، به هر جایی که با جهانگردی و کوهستان ربطی داشت سر زدم. هیچ‌کس یادش نیامد که کوهستان توی عکس را دیده باشد.

همه‌شان گفتند: «کوه‌های معمولی هم هستند. به علاوه، عکس فقط قسمت کوچکی از آن را نشان می‌دهد.»

یک روز تمام در پیاده‌روها گذشت و به زحمت می‌شد گفت یک قدم پیش رفته‌ام. آن یک قدم مشکوک هم این بود که فهمیدم شناختن آن کوه بدون هیچ وجه مشخصه و فقط با قسمت کوچکی از منظره‌ی کوهستانی چیزی است نزدیک به محال.

مشخصات
  • ناشر
    نیکو نشر
  • نویسنده
    هاروکی موراکامی
  • مترجم
    مهدی غبرایی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    نهم
  • تعداد صفحات
    360
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش