کتاب بعد از من نوشته امیلی بلیکر با ترجمه سوما زمانی, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
رمانی که می خوانید از امیلی بلیکر به ترجمه سوما زمانی و یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال. ماجرای داستان از به خاک سپردن همسر لوک ریچاردسون؛ ناتالی که مدتی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرده است آغاز می شود. لوک که پس از آن باید مسئولیت بزرگ کردن سه فرزندش را به تنهایی بر دوش بکشد پس از خاکسپاری و بازگشت به خانه با پاکتی آبی در راهروی خانه مواجه می شود که گویا با دست خط ناتالی برای او نوشته شده است. اما این آخرین نامه ای نیست که به دست او می رسد. با ادامه ارسال نامه ها رازهایی برای او افشا می شود و راه به آینده ای گشوده می شود که به معنای عمیق تری از عشق و نامحدود بودن آن پی می برد…
بخشی از کتاب
لوک پاکت را باز کرد و دو ورق یادداشت از آن بیرون کشید. باز هم درست حدس زده بود. اما دیدن دستخط ناتالی هرگز برایش آسان تر نمی شد. خط اول نامه توجهش را به خود جلب کرد: «لوک عزیز، امروز احتمالا خیلی از دستم عصبانی می شی.» لوک به سرعت کاغذ را از وسط تا زد. از چیزی که ممکن بود در آن نامه بخواند می ترسید. دست هایش به شدت می لرزیدند؛ تمام این اتفاقات در یک روز بیش از حد تحملش بود. سفر طولانی به کالامازو، تصویری از اندی و ناتالی با لبخندی بر لب که گویی رازی را از او مخفی کرده اند که نباید بداند، پرسش های پر از اضطراب ویل و حالا، این نامه.
کتاب بعد از من نوشته امیلی بلیکر با ترجمه سوما زمانی, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات ملل, رمان خارجی, ادبیات داستانی, داستان خارجی میباشد.
رمانی که می خوانید از امیلی بلیکر به ترجمه سوما زمانی و یکی از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال. ماجرای داستان از به خاک سپردن همسر لوک ریچاردسون؛ ناتالی که مدتی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرده است آغاز می شود. لوک که پس از آن باید مسئولیت بزرگ کردن سه فرزندش را به تنهایی بر دوش بکشد پس از خاکسپاری و بازگشت به خانه با پاکتی آبی در راهروی خانه مواجه می شود که گویا با دست خط ناتالی برای او نوشته شده است. اما این آخرین نامه ای نیست که به دست او می رسد. با ادامه ارسال نامه ها رازهایی برای او افشا می شود و راه به آینده ای گشوده می شود که به معنای عمیق تری از عشق و نامحدود بودن آن پی می برد…
بخشی از کتاب
لوک پاکت را باز کرد و دو ورق یادداشت از آن بیرون کشید. باز هم درست حدس زده بود. اما دیدن دستخط ناتالی هرگز برایش آسان تر نمی شد. خط اول نامه توجهش را به خود جلب کرد: «لوک عزیز، امروز احتمالا خیلی از دستم عصبانی می شی.» لوک به سرعت کاغذ را از وسط تا زد. از چیزی که ممکن بود در آن نامه بخواند می ترسید. دست هایش به شدت می لرزیدند؛ تمام این اتفاقات در یک روز بیش از حد تحملش بود. سفر طولانی به کالامازو، تصویری از اندی و ناتالی با لبخندی بر لب که گویی رازی را از او مخفی کرده اند که نباید بداند، پرسش های پر از اضطراب ویل و حالا، این نامه.