کتاب بازیکن مخفی ترجمه وحید نمازی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ورزش، علوم ورزشی، تربیت بدنی
نویسنده ی کتاب پیش رو یک فوتبالیست حرفه ای ناشناس در لیگ برتر انگلیس است که به بیان داستان حقیقی زندگی اش با هدف آشنایی مردم با سرگذشت یک حرفه ای و نمایش واقعیت هایی از پشت پرده ی فوتبال پرداخته است.اعضای خانواده چون در روزنامه ها خوانده اند که هفته ای فلان قدر درآمد داری، فکر می کنند باید برای شان هدیه های کریسمس چشم کورکن بخری. نمی توانند بفهمند درآمدت آن نیست که در روزنامه ها نوشته اند، که هفته به هفته پول نمی گیری و حتا اگر حقوق بالایی هم بگیری، تقریبا نصفش با پرداخت مالیات و حق و حساب مدیران برنامه ها از بین می رود. دیگر تمام فوتبالیست ها یاد گرفته اند وقتی رسیدهای پرداخت حقوق شان به دست شان می رسد، باید به مبلغ خالص پرداختی نگاه کنند و به کابوس کسر مالیات توجه نکنند. کریسمس که می شود هوای پدر و مادرم را دارم ولی می دانم که برادرانم - با این که هرگز به روی خودشان نمی آورند - توقع بیشتری از من دارند.ناراحت کننده است؛ نه؟
زمانی که شش هفته قبل از حتا یکبار ضربه زدن به توپْ بدنسازی و دویدن شروع میشود. جالب اینجاست که همیشه وقتی فصل شروع میشود، ما حتا در نزدیکیهای وضعیت آرمانی بدنیمان هم نیستیم. به همین خاطر من از همان روز اولِ تمرینهای پیشفصل، بهشدت روی آمادگی بدنیام کار میکنم. بیست و هفت سالم است و در یک باشگاه لیگ برتری بازی میکنم که سه سال پیش با قراردادی چهارساله به آن پیوستهام. بچههایم مدرسهای هستند و من بیشتر روزها پیش از رفتن به زمین تمرین در حومهی شهر، آنها را به مدرسهشان میرسانم. فوتبالیست بودن در ماه ژوئیه مترادف با ناهماهنگ بودن با بقیهی دنیاست. وقتی تمام دوستانت تازه دارند به تعطیلات میروند، تو از تعطیلات برگشتهای. وقتی تابستانت تمام شده و دیگر داری روی زمستان تمرکز میکنی، بچههایت چشمبهراه تابستاناند. برای اینکه با خانوادهات به تعطیلات بروی، باید برای بچهها درماه ژوئن از مدرسه مرخصی بگیری که اصلاً با برنامههای مدرسه جور درنمیآید و عملی نیست، ولی خب مگر چارهی دیگری هم داری؟
کتاب بازیکن مخفی ترجمه وحید نمازی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ورزش، علوم ورزشی، تربیت بدنی
نویسنده ی کتاب پیش رو یک فوتبالیست حرفه ای ناشناس در لیگ برتر انگلیس است که به بیان داستان حقیقی زندگی اش با هدف آشنایی مردم با سرگذشت یک حرفه ای و نمایش واقعیت هایی از پشت پرده ی فوتبال پرداخته است.اعضای خانواده چون در روزنامه ها خوانده اند که هفته ای فلان قدر درآمد داری، فکر می کنند باید برای شان هدیه های کریسمس چشم کورکن بخری. نمی توانند بفهمند درآمدت آن نیست که در روزنامه ها نوشته اند، که هفته به هفته پول نمی گیری و حتا اگر حقوق بالایی هم بگیری، تقریبا نصفش با پرداخت مالیات و حق و حساب مدیران برنامه ها از بین می رود. دیگر تمام فوتبالیست ها یاد گرفته اند وقتی رسیدهای پرداخت حقوق شان به دست شان می رسد، باید به مبلغ خالص پرداختی نگاه کنند و به کابوس کسر مالیات توجه نکنند. کریسمس که می شود هوای پدر و مادرم را دارم ولی می دانم که برادرانم - با این که هرگز به روی خودشان نمی آورند - توقع بیشتری از من دارند.ناراحت کننده است؛ نه؟
زمانی که شش هفته قبل از حتا یکبار ضربه زدن به توپْ بدنسازی و دویدن شروع میشود. جالب اینجاست که همیشه وقتی فصل شروع میشود، ما حتا در نزدیکیهای وضعیت آرمانی بدنیمان هم نیستیم. به همین خاطر من از همان روز اولِ تمرینهای پیشفصل، بهشدت روی آمادگی بدنیام کار میکنم. بیست و هفت سالم است و در یک باشگاه لیگ برتری بازی میکنم که سه سال پیش با قراردادی چهارساله به آن پیوستهام. بچههایم مدرسهای هستند و من بیشتر روزها پیش از رفتن به زمین تمرین در حومهی شهر، آنها را به مدرسهشان میرسانم. فوتبالیست بودن در ماه ژوئیه مترادف با ناهماهنگ بودن با بقیهی دنیاست. وقتی تمام دوستانت تازه دارند به تعطیلات میروند، تو از تعطیلات برگشتهای. وقتی تابستانت تمام شده و دیگر داری روی زمستان تمرکز میکنی، بچههایت چشمبهراه تابستاناند. برای اینکه با خانوادهات به تعطیلات بروی، باید برای بچهها درماه ژوئن از مدرسه مرخصی بگیری که اصلاً با برنامههای مدرسه جور درنمیآید و عملی نیست، ولی خب مگر چارهی دیگری هم داری؟