یک داستان مهیج است درباره ی نویسنده ای که می خواهد از سرنوشت پدرش که سال هاست اسیر چنگال حکومت ظالمانه و دیکتاتوری معمر قذاقی ست، سردربیاورد. از سوی دیگر، تلاش پسری است باری روبرو شدن با روح پدری که با غیابش، در نیم بیشتر عمر او حضور داشته است.
سه سال پس از ربوده شدنش-سه سال سرشار از سکوت محض-یک نامه ی ضبط شده بر نوار کاست به دستمان رسید که در واقع صدای پدر بود روی یک نوار قرآن که به زندانیان داده می شد. بعد از چهل دقیقه سخنرانی موقرانه و پس از خداحافظی، درست آن لحظه ای که می توانست دکمه stop ضبط صوت را فشار بدهد، صدایی را شنید که انگار از اعماق وجود من بیرون می آمد؛ دوباره همان ناله ی آرام، اما این بار انگار از انتهای چاهی عمیق تر. به دلیلی که هرگز آن را نفهمیدم، پدر تصمیم گرفته بود آن ناله را پاک نکند. دلش می خواست ما آن را بشنویم.
یک داستان مهیج است درباره ی نویسنده ای که می خواهد از سرنوشت پدرش که سال هاست اسیر چنگال حکومت ظالمانه و دیکتاتوری معمر قذاقی ست، سردربیاورد. از سوی دیگر، تلاش پسری است باری روبرو شدن با روح پدری که با غیابش، در نیم بیشتر عمر او حضور داشته است.
سه سال پس از ربوده شدنش-سه سال سرشار از سکوت محض-یک نامه ی ضبط شده بر نوار کاست به دستمان رسید که در واقع صدای پدر بود روی یک نوار قرآن که به زندانیان داده می شد. بعد از چهل دقیقه سخنرانی موقرانه و پس از خداحافظی، درست آن لحظه ای که می توانست دکمه stop ضبط صوت را فشار بدهد، صدایی را شنید که انگار از اعماق وجود من بیرون می آمد؛ دوباره همان ناله ی آرام، اما این بار انگار از انتهای چاهی عمیق تر. به دلیلی که هرگز آن را نفهمیدم، پدر تصمیم گرفته بود آن ناله را پاک نکند. دلش می خواست ما آن را بشنویم.