کتاب بازگشت به سرای اصلی (داستان هایی از نزدیک شدن به مرز مرگ) نوشته کلم کین ترجمه فریده مهدوی دامغانی توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع فلسفه، عرفان، حکمت، حکایات دم مرگ به چاپ رسیده است.
جرقه نگارش اثر پیش رو هنگامی زده شد که نویسنده و همسرش فرزند جوان 20 ساله خود را در اثر بیماری سرطان از دست دادند. از آن پس او تصمیم گرفت تا زندگی پس از مرگ را به اثبات برساند و از این راه تسکینی بر دل کسانی که عزیزی را از دست داده اند بگذارد. کلم آثار بسیاری در این زمینه به نگارش درآورده که کتاب پیش رو تنها یک جلد از آن است؛ اثری که روند مرگ را به شیوه ای علمی نمایان می کند و داستان هایی حقیقی از تجربه کسانی در اختیار می گذارد که به مرز مرگ نزدیک شده اند هر چند آن را به طور کامل تجربه نکرده اند و روحشان دوباره به کالبد بازگشته، چیزی که میان اکثر این تجربیات مشترک است جریان داشتن حسی خوب و مشاهده مکان هایی زیبا و نورانی است.
هنگامی که برادرم دیگر بار به هوش آمد، به مادرم گفت که خود را درون تونلی دیده بود. او در آن تونل پیش رفته بود و سپس با تجربه بسیار دل انگیز و زیبایی رویارو شده بود. او گفت که احساس بسیار خوب و دلنشینی در تمام وجودش داشته است و این که سرشار از صلح و آرامش شده بود و به هیچ وجه ناراحت نخواهد شد اگر قرار باشد به همان مکان صلح آمیز بازگردد.
مادرم تمام سخنان او را باور کرد. برادرم یک شبه، حالتی بسیار شاد پیدا کرد و گفت که آن مکان خارق العاده بوده است. او خود نیز یقین داشت که برای مدتی کوتاه، جان داده بوده است.پس از آن، او دیگر بسیار آرام شد. دیگر آماده پر کشیدن بود. خوشحالی عظیم او از این نشات می گرفت که اگر قرار بود بمیرد و به این مکان زیبا و باورنکردنی برود، پس به راستی راضی و خوشنود بود. فکر می کنم که او از تجربه اش با همه صحبت کرد. من نیز با خود می اندیشیدم:«به راستی جالب و خارق العاده نیست که او توانسته است تا عالم باقی پیش برود و سپس به روی زمین بازگردد؟»
کتاب بازگشت به سرای اصلی (داستان هایی از نزدیک شدن به مرز مرگ) نوشته کلم کین ترجمه فریده مهدوی دامغانی توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع فلسفه، عرفان، حکمت، حکایات دم مرگ به چاپ رسیده است.
جرقه نگارش اثر پیش رو هنگامی زده شد که نویسنده و همسرش فرزند جوان 20 ساله خود را در اثر بیماری سرطان از دست دادند. از آن پس او تصمیم گرفت تا زندگی پس از مرگ را به اثبات برساند و از این راه تسکینی بر دل کسانی که عزیزی را از دست داده اند بگذارد. کلم آثار بسیاری در این زمینه به نگارش درآورده که کتاب پیش رو تنها یک جلد از آن است؛ اثری که روند مرگ را به شیوه ای علمی نمایان می کند و داستان هایی حقیقی از تجربه کسانی در اختیار می گذارد که به مرز مرگ نزدیک شده اند هر چند آن را به طور کامل تجربه نکرده اند و روحشان دوباره به کالبد بازگشته، چیزی که میان اکثر این تجربیات مشترک است جریان داشتن حسی خوب و مشاهده مکان هایی زیبا و نورانی است.
هنگامی که برادرم دیگر بار به هوش آمد، به مادرم گفت که خود را درون تونلی دیده بود. او در آن تونل پیش رفته بود و سپس با تجربه بسیار دل انگیز و زیبایی رویارو شده بود. او گفت که احساس بسیار خوب و دلنشینی در تمام وجودش داشته است و این که سرشار از صلح و آرامش شده بود و به هیچ وجه ناراحت نخواهد شد اگر قرار باشد به همان مکان صلح آمیز بازگردد.
مادرم تمام سخنان او را باور کرد. برادرم یک شبه، حالتی بسیار شاد پیدا کرد و گفت که آن مکان خارق العاده بوده است. او خود نیز یقین داشت که برای مدتی کوتاه، جان داده بوده است.پس از آن، او دیگر بسیار آرام شد. دیگر آماده پر کشیدن بود. خوشحالی عظیم او از این نشات می گرفت که اگر قرار بود بمیرد و به این مکان زیبا و باورنکردنی برود، پس به راستی راضی و خوشنود بود. فکر می کنم که او از تجربه اش با همه صحبت کرد. من نیز با خود می اندیشیدم:«به راستی جالب و خارق العاده نیست که او توانسته است تا عالم باقی پیش برود و سپس به روی زمین بازگردد؟»