کتاب انسانی بسیار انسانی مجموعه آثار10 کتابی برای جان های آزاده نوشته فریدریش ویلهلم نیچه با ترجمه سعید فیروزآبادی, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل فلسفه و منطق, معرفت شناسی, از نخستین تا واپسین امور میباشد.
کتابی که می خوانید، هدیه ایست به جان های آزاده، آن کس که پاسخ معمای رهایی خویش را یافته و برای آن کس که میخواهد متولد شود. این کتاب، هدیه ای ست به روحی که می خواهد رادیکال باشد. نیچه، جان های آزاده را این گونه معرفی میکند: "کسی دارای یک جان آزاده است که اندیشه او با آنچه که جامعه از او انتظار دارد، متفاوت باشد. در این صورت جان های اسیر، او را به این دلیل که سرچشمه اصول آزادانه اش، یا به علت میل شدید به مطرح شدن است، یا با اخلاقیات دربند آنها همخوانی ندارد سرزنش می کنند. اما در این جا آن پلیدی سخن می گوید که خود به آن چه می گوید باور ندارد.
"انسانی بسیار انسانی" (1878) شروع دوره بلوغ نویسندگی فردریش نیچه محسوب می شود. کتابی پیچیده که بسیاری از مضامین را کاوش می کند و فاصله چشمگیری با تفکر قبلی او دارد. در اینجا نیچه وفاداری اولیه خود با شوپنهاور و واگنر را می شکند و چارچوب کلی فلسفه خود را پایه گذاری می کند. بر خلاف بی اعتنایی قبلی نیچه به علم ، اکنون علم را ابزاری برای رد متافیزیک سنتی می داند. او علم را گامی اساسی در ظهور روح های آزاده می داند که پیشگامان فرهنگی خواهند بود.
کتاب انسانی بسیار انسانی مجموعه آثار10 کتابی برای جان های آزاده نوشته فریدریش ویلهلم نیچه با ترجمه سعید فیروزآبادی, توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل فلسفه و منطق, معرفت شناسی, از نخستین تا واپسین امور میباشد.
کتابی که می خوانید، هدیه ایست به جان های آزاده، آن کس که پاسخ معمای رهایی خویش را یافته و برای آن کس که میخواهد متولد شود. این کتاب، هدیه ای ست به روحی که می خواهد رادیکال باشد. نیچه، جان های آزاده را این گونه معرفی میکند: "کسی دارای یک جان آزاده است که اندیشه او با آنچه که جامعه از او انتظار دارد، متفاوت باشد. در این صورت جان های اسیر، او را به این دلیل که سرچشمه اصول آزادانه اش، یا به علت میل شدید به مطرح شدن است، یا با اخلاقیات دربند آنها همخوانی ندارد سرزنش می کنند. اما در این جا آن پلیدی سخن می گوید که خود به آن چه می گوید باور ندارد.
"انسانی بسیار انسانی" (1878) شروع دوره بلوغ نویسندگی فردریش نیچه محسوب می شود. کتابی پیچیده که بسیاری از مضامین را کاوش می کند و فاصله چشمگیری با تفکر قبلی او دارد. در اینجا نیچه وفاداری اولیه خود با شوپنهاور و واگنر را می شکند و چارچوب کلی فلسفه خود را پایه گذاری می کند. بر خلاف بی اعتنایی قبلی نیچه به علم ، اکنون علم را ابزاری برای رد متافیزیک سنتی می داند. او علم را گامی اساسی در ظهور روح های آزاده می داند که پیشگامان فرهنگی خواهند بود.