کتاب اسم تمام مردهای تهران علیرضاست

کتاب اسم تمام مردهای تهران علیرضاست نوشته علیرضا محمودی ایرانمهر, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی، ادبیات داستانی، رمان فارسی

رمان اسم تمام مردهای تهران علیرضاست، داستانی است که از پنجره ای جدید به ارتباط عاشقانه ی یک زوج ظاهرا معمولی پرداخته است و علیرضا محمودی ایرانمهر داستانش را حول محور شخصیت پریسا سازمان دهی کرده است. با اینکه داستان سبک و سیاق رئال خود را حفظ نموده اما از باریکه های خیال و فانتزی برای ارائه ی مفهوم مد نظر استفاده نموده است. علیرضا مردی است که ظاهر چندان زیبا و جذابی ندارد و همسرش پریسا، زنی است خیال پرداز که این بار دامنه ی خیالاتش را به اندازه ی زندگی مشترکشان می گسترد. پریسا خود در صدد تغییر است و اکنون می خواهد همسرش را نیز مطابق میل و خیال خود بازآفرینی کند.

با اینکه نویسنده فضای داستان را اطراف دنیای پریسا آفریده است اما در ادامه ی قصه خود پریسا به آفریننده ای تبدیل می شود که روایت را جلو برده و علیرضاهای مورد علاقه اش را تکثیر می کند. او ابتدا دست به سوی زیبایی دراز می کند اما این زیبایی تغییری در آگاهی و نگرش او ایجاد نمی کند. پس تصمیم می گیرد همسرش را در نسخه های دلخواه خود ایجاد کند تا نهایتا آن چیزی را که می خواهد به دست بیاورد. غافل از اینکه کمال معشوق در بینش و شکوه نظر عاشق است. داستان از نثری ساده و سبک برخوردار بود و در فضایی سیال بین امید و ناامیدی، رنج و شادی و نور و تاریکی جریان دارد. راوی ، پریسا را می آفریند و پریسا، علیرضاها را و علیرضا، پریسای دیگر را. این چرخه آن قدر ادامه پیدا می کند تا مفهوم محوری داستان، همراه با کمال شخصیت ها، تکامل بیابد و ثمره اش در ذهن آن ها شکوفا شود.

بخشی از متن کتاب

توی خیلی از آدم‌ها یه آدمِ دیگه هست که همه‌چیز رو بیش‌تر از خودش می‌دونه. آدمی که وقتی توی یه ملاقات مهم دست‌وپات رو گم کردی دمِ گوشِت می‌گه الآن باید چی بگی یا توی خیابون یهو می‌کشدت عقب و می‌گه مراقب باش، یه ماشین داره با سرعت به سمتت می‌آد و یه لحظه بعد می‌بینی یه ماشین با سرعت از جلوِ دماغت گذشت. پریسا خودش هم نمی‌دونست این کلمات عجیب از کجا اومدن، اما به‌روشنی می‌شنیدشون و مطمئن بود داره کارِ خطرناکی می‌کنه، انگار یه کاسهٔ بزرگ آش جوشان رو گذاشته باشی روی یه سینی کائوچویی شکسته و از پله‌های بلندی بالا بری و بدونی هر لحظه ممکنه سینی از وسط دو نیم بشه و مایع غلیظ و سوزان روی تنت بریزه. وحشت‌زده چشم‌هاش رو باز کرد. علیرضا همچنان آروم کنارش خوابیده بود. هنوز جمعهٔ لعنتی ادامه داشت و نه گاوصندوق مقوایی پُر از پول شده بود و نه موهای جلوِ پیشونیِ علیرضا پُرپشت. دوباره آروم چشم‌هاش رو بست و کم‌کم همه‌چی یادش اومد.
این جملهٔ ممنوعه رو وقتی هفت سالش بود و مامانش هنوز زنده بود از معصومه شنیده بود. معصومه گفته بود با یه زنِ خیلی خوشگل و عجیب توی آب‌انبار قدیمی بیرون شهر دوست شده که به‌ش کارهای جالب یاد داده، ولی همهٔ بچه‌ها مسخره‌ش کرده بودن. آب‌انبار قدیمی یه راه‌پلهٔ آجری ترسناک بود که تا عمق زمین پایین می‌رفت و پله‌هاش شکسته بود و از طاقِ آجریش تارعنکبوت‌های دراز آویزون بود.........
  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
75,000
٪12
66,000 تومان
توضیحات

کتاب اسم تمام مردهای تهران علیرضاست نوشته علیرضا محمودی ایرانمهر, توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات فارسی، ادبیات داستانی، رمان فارسی

رمان اسم تمام مردهای تهران علیرضاست، داستانی است که از پنجره ای جدید به ارتباط عاشقانه ی یک زوج ظاهرا معمولی پرداخته است و علیرضا محمودی ایرانمهر داستانش را حول محور شخصیت پریسا سازمان دهی کرده است. با اینکه داستان سبک و سیاق رئال خود را حفظ نموده اما از باریکه های خیال و فانتزی برای ارائه ی مفهوم مد نظر استفاده نموده است. علیرضا مردی است که ظاهر چندان زیبا و جذابی ندارد و همسرش پریسا، زنی است خیال پرداز که این بار دامنه ی خیالاتش را به اندازه ی زندگی مشترکشان می گسترد. پریسا خود در صدد تغییر است و اکنون می خواهد همسرش را نیز مطابق میل و خیال خود بازآفرینی کند.

با اینکه نویسنده فضای داستان را اطراف دنیای پریسا آفریده است اما در ادامه ی قصه خود پریسا به آفریننده ای تبدیل می شود که روایت را جلو برده و علیرضاهای مورد علاقه اش را تکثیر می کند. او ابتدا دست به سوی زیبایی دراز می کند اما این زیبایی تغییری در آگاهی و نگرش او ایجاد نمی کند. پس تصمیم می گیرد همسرش را در نسخه های دلخواه خود ایجاد کند تا نهایتا آن چیزی را که می خواهد به دست بیاورد. غافل از اینکه کمال معشوق در بینش و شکوه نظر عاشق است. داستان از نثری ساده و سبک برخوردار بود و در فضایی سیال بین امید و ناامیدی، رنج و شادی و نور و تاریکی جریان دارد. راوی ، پریسا را می آفریند و پریسا، علیرضاها را و علیرضا، پریسای دیگر را. این چرخه آن قدر ادامه پیدا می کند تا مفهوم محوری داستان، همراه با کمال شخصیت ها، تکامل بیابد و ثمره اش در ذهن آن ها شکوفا شود.

بخشی از متن کتاب

توی خیلی از آدم‌ها یه آدمِ دیگه هست که همه‌چیز رو بیش‌تر از خودش می‌دونه. آدمی که وقتی توی یه ملاقات مهم دست‌وپات رو گم کردی دمِ گوشِت می‌گه الآن باید چی بگی یا توی خیابون یهو می‌کشدت عقب و می‌گه مراقب باش، یه ماشین داره با سرعت به سمتت می‌آد و یه لحظه بعد می‌بینی یه ماشین با سرعت از جلوِ دماغت گذشت. پریسا خودش هم نمی‌دونست این کلمات عجیب از کجا اومدن، اما به‌روشنی می‌شنیدشون و مطمئن بود داره کارِ خطرناکی می‌کنه، انگار یه کاسهٔ بزرگ آش جوشان رو گذاشته باشی روی یه سینی کائوچویی شکسته و از پله‌های بلندی بالا بری و بدونی هر لحظه ممکنه سینی از وسط دو نیم بشه و مایع غلیظ و سوزان روی تنت بریزه. وحشت‌زده چشم‌هاش رو باز کرد. علیرضا همچنان آروم کنارش خوابیده بود. هنوز جمعهٔ لعنتی ادامه داشت و نه گاوصندوق مقوایی پُر از پول شده بود و نه موهای جلوِ پیشونیِ علیرضا پُرپشت. دوباره آروم چشم‌هاش رو بست و کم‌کم همه‌چی یادش اومد.
این جملهٔ ممنوعه رو وقتی هفت سالش بود و مامانش هنوز زنده بود از معصومه شنیده بود. معصومه گفته بود با یه زنِ خیلی خوشگل و عجیب توی آب‌انبار قدیمی بیرون شهر دوست شده که به‌ش کارهای جالب یاد داده، ولی همهٔ بچه‌ها مسخره‌ش کرده بودن. آب‌انبار قدیمی یه راه‌پلهٔ آجری ترسناک بود که تا عمق زمین پایین می‌رفت و پله‌هاش شکسته بود و از طاقِ آجریش تارعنکبوت‌های دراز آویزون بود.........
مشخصات
  • ناشر
    چشمه
  • نویسنده
    علیرضا محمودی ایرانمهر
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1401
  • نوبت چاپ
    ششم
  • تعداد صفحات
    145
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش