کتاب ادبیات نزد افلاطون تاریخ نوشته غلامرضا اصفهانی, توسط انتشارات فاطمی با موضوع فلسفه و ادبیات, گرگیاس افلاطون, جمهوری افلاطون, ضیافت افلاطون, فایدروس افلاطون به چاپ رسیده است.
سیر قهقراییِ نزول آثار ادبی در روزگارِ معاصر، فروماندن متخصصان از ارزشگذاری میان اثر ادبیِ مایهور و کممایه، و تکثر رو به بینهایتِ نظریهها و رهیافتهای ادبی، خبر از نوعی سرخوردگی از امکانِ شناختِ ادبیات در تمامیتِ آن را میدهد. چنین وضعیتی همانقدر که از طرحِ پرسشِ «ادبیات چیست؟» کناره میگیرد اهمیتِ پیشکشیدنِ آن را نیز فرایاد میآورد. علم بلاغت در قلمرو اسلام و دانش سخنوری در یونان و روم باستان از یکسوی، و رشتههایی همچون زبانشناسی، نقد ادبی، و حتی نظریۀ ادبیات از سویِ دیگر، از آن جهت که خود را عهدهدارِ شناخت حوزههایی جزئی از کلیت ادبیات ساختهاند، و یا پای در متافیزیکهایی جزمی استوار کردهاند، بهویژه در عصرِ پایانِ متافیزیکها، راهی به طرح و صورتبندیِ پرسشِ پیشگفته نمیبرند.برای طرح این پرسش، باید توأمان از جریانهای غالب فلسفی و ادبیِ سدۀ معاصر چشم برداریم و ریشههایِ فلسفه و ادبیات را، در سپیدهدمِ فلسفه یعنی در یونان باستان، و ذیل مفاهیم کلیِ فیلوسوفیا و پویسیس، جستوجو کنیم؛ چراکه بازگشت به سرآغازها تنها راهِ برون رفت از بنبستهایِ فکری-فلسفی است. نخستین گام برایِ این اقدامِ خطیر بازخوانی و تحلیلِ دیالوگهایِ افلاطونی است و ادبیات نزد افلاطون عنوانی است که برایِ معرفی پژوهشی از این دست برگزیده شدهاست.....
معرفی مباحث کتاب ادبیات نزد افلاطون
کتاب ادبیات نزد افلاطون تاریخ نوشته غلامرضا اصفهانی, توسط انتشارات فاطمی با موضوع فلسفه و ادبیات, گرگیاس افلاطون, جمهوری افلاطون, ضیافت افلاطون, فایدروس افلاطون به چاپ رسیده است.
سیر قهقراییِ نزول آثار ادبی در روزگارِ معاصر، فروماندن متخصصان از ارزشگذاری میان اثر ادبیِ مایهور و کممایه، و تکثر رو به بینهایتِ نظریهها و رهیافتهای ادبی، خبر از نوعی سرخوردگی از امکانِ شناختِ ادبیات در تمامیتِ آن را میدهد. چنین وضعیتی همانقدر که از طرحِ پرسشِ «ادبیات چیست؟» کناره میگیرد اهمیتِ پیشکشیدنِ آن را نیز فرایاد میآورد. علم بلاغت در قلمرو اسلام و دانش سخنوری در یونان و روم باستان از یکسوی، و رشتههایی همچون زبانشناسی، نقد ادبی، و حتی نظریۀ ادبیات از سویِ دیگر، از آن جهت که خود را عهدهدارِ شناخت حوزههایی جزئی از کلیت ادبیات ساختهاند، و یا پای در متافیزیکهایی جزمی استوار کردهاند، بهویژه در عصرِ پایانِ متافیزیکها، راهی به طرح و صورتبندیِ پرسشِ پیشگفته نمیبرند.برای طرح این پرسش، باید توأمان از جریانهای غالب فلسفی و ادبیِ سدۀ معاصر چشم برداریم و ریشههایِ فلسفه و ادبیات را، در سپیدهدمِ فلسفه یعنی در یونان باستان، و ذیل مفاهیم کلیِ فیلوسوفیا و پویسیس، جستوجو کنیم؛ چراکه بازگشت به سرآغازها تنها راهِ برون رفت از بنبستهایِ فکری-فلسفی است. نخستین گام برایِ این اقدامِ خطیر بازخوانی و تحلیلِ دیالوگهایِ افلاطونی است و ادبیات نزد افلاطون عنوانی است که برایِ معرفی پژوهشی از این دست برگزیده شدهاست.....
معرفی مباحث کتاب ادبیات نزد افلاطون