کتاب آن سوی رود میان درختان نوشته ارنست همینگوی با ترجمه اسدالله امرایی, توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل، رمان خارجی, ادبیات داستانی
دوساعت پیش از بالا آمدن آفتاب راه افتادند و اول کار لازم نبود یخ کانال را بشکنند قایق های دیگر پیش تز ار آن ها راه را باز کرده بودند.
توی قایق ها را در تاریکی نمی شد دید اما صدا شنیده می شد. تیربان با پاروی بلندش در پاشه ی قایق ایستاده بود. شارچی روی چهار پایه ی تیراندازی نشسته بود که و ناهار و فشنگ هایش در آن بود. نمی دانم چقدر فرمانده از دست دادیم و جایگزین کردیم و باز از دست دادیم. آن ها نه درست کردنی اند، نه کاشتنی که مثل سیب زمینی از این طرف بکاری از آن طرف سبز شود... یادم هست وقتی تیر می خورند فکر می کردیم اگر همان جا با گلوله خلاص شان کنی ، راحت تر از این است که برشان گردانیم به عقب.
چهار تا از قایق ها از کانال اصلی به سمت مرداب بزرگ شمالی رفتند. قایق پنجمی به کانالی فرعی پیچیده بود. در این هنگام قایق ششم به طرف مردابی کم عمق پیچید که یخ آن شکسته بود.
کتاب آن سوی رود میان درختان نوشته ارنست همینگوی با ترجمه اسدالله امرایی, توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات ملل، رمان خارجی, ادبیات داستانی
دوساعت پیش از بالا آمدن آفتاب راه افتادند و اول کار لازم نبود یخ کانال را بشکنند قایق های دیگر پیش تز ار آن ها راه را باز کرده بودند.
توی قایق ها را در تاریکی نمی شد دید اما صدا شنیده می شد. تیربان با پاروی بلندش در پاشه ی قایق ایستاده بود. شارچی روی چهار پایه ی تیراندازی نشسته بود که و ناهار و فشنگ هایش در آن بود. نمی دانم چقدر فرمانده از دست دادیم و جایگزین کردیم و باز از دست دادیم. آن ها نه درست کردنی اند، نه کاشتنی که مثل سیب زمینی از این طرف بکاری از آن طرف سبز شود... یادم هست وقتی تیر می خورند فکر می کردیم اگر همان جا با گلوله خلاص شان کنی ، راحت تر از این است که برشان گردانیم به عقب.
چهار تا از قایق ها از کانال اصلی به سمت مرداب بزرگ شمالی رفتند. قایق پنجمی به کانالی فرعی پیچیده بود. در این هنگام قایق ششم به طرف مردابی کم عمق پیچید که یخ آن شکسته بود.