کتاب آذر شهدخت پرویز و دیگران نوشته مرجان شیرمحمدی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان فارسی می باشد.
دیوانبیگی نشست روی مبل. «چه مشکلی؟ شما که خودتون بریدید و دوختید.»
شهدخت گفت: «من خدمتشون گفتم که من این کاره نیستم.»
کارگردان گفت: «خانم گفتم خدمتتون، نگران این قضیه نباشید. فقط باید دید استاد با این قضیه مشکلی نداشته باشن.»
دیوانبیگی گفت: «با کدام قضیه؟»
کارگردان گفت: «همین که ایشون بازی کنن.»
دیوانبیگی گفت: «این نمیتونه. از پسش برنمیاد.»
جملهی آخر شهدخت را تکان داد و انگار از یک خواب صدساله بیدارش کرد. انگار بغل گوشش توپ در کرده باشند، به خودش آمد و فکر کرد فقط برای همین جمله هم که شده این کار را میکند. تصمیمش را گرفت و وقتی کارگردان داشت چیزی دربارهی مادر داودنژاد میگفت، گفت: «چرا میتونم. از پسش بر میام. امتحان کنید. دستکم امتحان کردنش ضرر نداره.»
کارگردان دستهایش را با خوشحالی به هم کوبید. «امتحان میکنیم.» به دستیارش گفت: «خانم فیلمنامه رو بدید به خانم!»
پرویز دیوانبیگی را چاقو میزدی خونش در نمیآمد. از کارگردان عصبانی بود ولی نمیخواست به روی خودش بیاورد.
کتاب آذر شهدخت پرویز و دیگران نوشته مرجان شیرمحمدی توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان فارسی می باشد.
دیوانبیگی نشست روی مبل. «چه مشکلی؟ شما که خودتون بریدید و دوختید.»
شهدخت گفت: «من خدمتشون گفتم که من این کاره نیستم.»
کارگردان گفت: «خانم گفتم خدمتتون، نگران این قضیه نباشید. فقط باید دید استاد با این قضیه مشکلی نداشته باشن.»
دیوانبیگی گفت: «با کدام قضیه؟»
کارگردان گفت: «همین که ایشون بازی کنن.»
دیوانبیگی گفت: «این نمیتونه. از پسش برنمیاد.»
جملهی آخر شهدخت را تکان داد و انگار از یک خواب صدساله بیدارش کرد. انگار بغل گوشش توپ در کرده باشند، به خودش آمد و فکر کرد فقط برای همین جمله هم که شده این کار را میکند. تصمیمش را گرفت و وقتی کارگردان داشت چیزی دربارهی مادر داودنژاد میگفت، گفت: «چرا میتونم. از پسش بر میام. امتحان کنید. دستکم امتحان کردنش ضرر نداره.»
کارگردان دستهایش را با خوشحالی به هم کوبید. «امتحان میکنیم.» به دستیارش گفت: «خانم فیلمنامه رو بدید به خانم!»
پرویز دیوانبیگی را چاقو میزدی خونش در نمیآمد. از کارگردان عصبانی بود ولی نمیخواست به روی خودش بیاورد.