کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
عاشق، زمزمه می کند، فریاد نمی کشد
بانوی گل به گونه انداخته، با لهجه شیرین گفت: باید تخیل کنیم که در مه راه می رویم، در مهی بسیار فشرده و سپیده. تمام عمر در مه. در کنار هم، من و تو، مه را می پیماییم-آرام، و به زمزمه با هم سخن می گوییم.
در یک مه نوردی طولانی هیچ چیز به وضوح کامل نخواهد رسید، و به محض آنکه چیزی را آشکارا ببینیم - مثلا چراغ های یک اتوبوس زندان را- آن چیز از کنار ما رد خواهد شد یا ما از پهلویش خواهیم گذشت. اگر سربگردانیم هم با بغض و نفرت فقط برای آنی میله های پنجره ی اتوبوس را خواهیم دیدی و یک جفت چشم را، و باز مه سپید فشرده ی مسلط را. بگذار خشخاش شقایق تیغ نخورده بماند و شک کنیم در اینکه اصلا اتوبوسی در کار است و میله هایی و چشم هایی آنگونه سرشار از خاکستر و پرنده وش.
مه اگر آن طور که من تخیل می کنم باشد دیگر از نگاه های چرکین قلب های کدر و رفتارهایی که انها را رذیلانه می نامیم....
کتاب یک عاشقانه آرام نوشته نادر ابراهیمی توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
عاشق، زمزمه می کند، فریاد نمی کشد
بانوی گل به گونه انداخته، با لهجه شیرین گفت: باید تخیل کنیم که در مه راه می رویم، در مهی بسیار فشرده و سپیده. تمام عمر در مه. در کنار هم، من و تو، مه را می پیماییم-آرام، و به زمزمه با هم سخن می گوییم.
در یک مه نوردی طولانی هیچ چیز به وضوح کامل نخواهد رسید، و به محض آنکه چیزی را آشکارا ببینیم - مثلا چراغ های یک اتوبوس زندان را- آن چیز از کنار ما رد خواهد شد یا ما از پهلویش خواهیم گذشت. اگر سربگردانیم هم با بغض و نفرت فقط برای آنی میله های پنجره ی اتوبوس را خواهیم دیدی و یک جفت چشم را، و باز مه سپید فشرده ی مسلط را. بگذار خشخاش شقایق تیغ نخورده بماند و شک کنیم در اینکه اصلا اتوبوسی در کار است و میله هایی و چشم هایی آنگونه سرشار از خاکستر و پرنده وش.
مه اگر آن طور که من تخیل می کنم باشد دیگر از نگاه های چرکین قلب های کدر و رفتارهایی که انها را رذیلانه می نامیم....