موضوع کتاب: رمان، داستان های ایران، ادبیات، مجموعه داستان
ارثیه ابدی روایت خانواده ی پاکزاد است که با وعده ای پوچ ، نوه ی ذکورش را گیج و معلق نگه داشته است ، در این میان با بازگشت فرزند خلف همه چیز طور دیگری رقم می خورد و جرقه ی عشقی پدید می آید که خاندان را مستاصل می کند.
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند که با چشمها باید دید و با گوش ها باید شنید، زبان برای حرف زدن است نه بیرون کردن تکه غذای جا مانده لای دندان ها !
زبان برای حرف زدن است … نه سوزاندن …
زبان برای دلداری است نه درد دادن .
زبان برای نجواها و زمزمه های عاشقانه است … نه تکه گوشتی اضافه توی دهان که هر از چند گاهی آدم دلش میخواهد زبانش را ببرد تا حرفی را به گوش کسی نرساند.
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند، شاید هم جای همه چیز عوض شده بود.
به خیالش جای چشم و گوشش عوض شده بودند، با گوشهایش میدید … با چشمهايش حرف ميزد و با دهانش تمرين ميكرد سكوت كند
موضوع کتاب: رمان، داستان های ایران، ادبیات، مجموعه داستان
ارثیه ابدی روایت خانواده ی پاکزاد است که با وعده ای پوچ ، نوه ی ذکورش را گیج و معلق نگه داشته است ، در این میان با بازگشت فرزند خلف همه چیز طور دیگری رقم می خورد و جرقه ی عشقی پدید می آید که خاندان را مستاصل می کند.
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند که با چشمها باید دید و با گوش ها باید شنید، زبان برای حرف زدن است نه بیرون کردن تکه غذای جا مانده لای دندان ها !
زبان برای حرف زدن است … نه سوزاندن …
زبان برای دلداری است نه درد دادن .
زبان برای نجواها و زمزمه های عاشقانه است … نه تکه گوشتی اضافه توی دهان که هر از چند گاهی آدم دلش میخواهد زبانش را ببرد تا حرفی را به گوش کسی نرساند.
بعضی وقت ها آدم فراموش میکند، شاید هم جای همه چیز عوض شده بود.
به خیالش جای چشم و گوشش عوض شده بودند، با گوشهایش میدید … با چشمهايش حرف ميزد و با دهانش تمرين ميكرد سكوت كند