کتاب پند و پیوند گزارش بیست غزل حافظ بر پایه زیبا شناختی و باور شناختی نوشته میرجلال الدین کزازی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, شعر فارسی, غزل حافظ, زیباشناختی و باورشناختی میباشد.
از این پیش، بیست غزل از آغاز دیوان کاویده و گزارده آمده است و با نام دیر مغان به چاپ رسیده است. از این روی، پند و پیوند را جلد دوم شمرده می تواند آمد. بود که پند و پیوند نیز، چون دیر مغان، دوستداران حافظ را، در رسیدن به شناختی ژرفتر از نغزیها و نازکیهای سخن او که به فسونی فسانه رنگ در هر دل راه جسته است، یاری بتواند رسانید و سودمند بتواند افتاد! اگرچه مستیِ عشقم خراب کرد، ولی اساسِ هستی من ز آن خراب آباد است.
اگرچه مستی عشق مرا از پای درانداخته و از بُن ویران کرده است، بنیاد هستی من از این ویرانی آباد و بر آن استوار است. خواجه، در این بیت، دیگربار به اندیشهای بنیادین در جهانْبینی درویشی بازگشته است و آن را بازنموده است: رَستن از بندِ تن و از چنبرِ چیرگیِ «من» و پیوستن به «او»، به یاری نیروی شگرف و ایستادگیْناپذیر عشق که دلشد? شوریده و بیخویشتن را به یکبارگی از او وامیستاند و در دوست «محو» و ناپیدا میگرداند. رهرو، در پیِ این «مرگ در زندگی» و نیستی درونی، به هستی راستین در دوست میرسد و پس از «فناء فیالله» به «بقاءبالله» دست مییابد.
کتاب پند و پیوند گزارش بیست غزل حافظ بر پایه زیبا شناختی و باور شناختی نوشته میرجلال الدین کزازی, توسط انتشارات گویا به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, شعر فارسی, غزل حافظ, زیباشناختی و باورشناختی میباشد.
از این پیش، بیست غزل از آغاز دیوان کاویده و گزارده آمده است و با نام دیر مغان به چاپ رسیده است. از این روی، پند و پیوند را جلد دوم شمرده می تواند آمد. بود که پند و پیوند نیز، چون دیر مغان، دوستداران حافظ را، در رسیدن به شناختی ژرفتر از نغزیها و نازکیهای سخن او که به فسونی فسانه رنگ در هر دل راه جسته است، یاری بتواند رسانید و سودمند بتواند افتاد! اگرچه مستیِ عشقم خراب کرد، ولی اساسِ هستی من ز آن خراب آباد است.
اگرچه مستی عشق مرا از پای درانداخته و از بُن ویران کرده است، بنیاد هستی من از این ویرانی آباد و بر آن استوار است. خواجه، در این بیت، دیگربار به اندیشهای بنیادین در جهانْبینی درویشی بازگشته است و آن را بازنموده است: رَستن از بندِ تن و از چنبرِ چیرگیِ «من» و پیوستن به «او»، به یاری نیروی شگرف و ایستادگیْناپذیر عشق که دلشد? شوریده و بیخویشتن را به یکبارگی از او وامیستاند و در دوست «محو» و ناپیدا میگرداند. رهرو، در پیِ این «مرگ در زندگی» و نیستی درونی، به هستی راستین در دوست میرسد و پس از «فناء فیالله» به «بقاءبالله» دست مییابد.