کتاب نبرد در اتاق فرمان نوشته ال ریس، لورا ریس و ترجمه آتنا مقدم، سامان شاهینپور، توسط انتشارات سیته به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل بازاریابی، بازاریابی و فروش میباشد.
کتاب نبرد در اتاق فرمان: چرا مدیران چپ ذهن نمیتوانند با بازاریابهای راست ذهن رو بهرو شوند و راهحل چیست؟
راست ذهنها افرادی احساسی، کل نگر، تصویری و تا حدودی رویایی هستند و چپ ذهنها استدلالی، جزنگر، استنتانجی، پردازشگر و قاعدهمند. بنا بر این هر پدیدهای از نگاه دو نیمهی ذهن میتواند بسیار متفاوت و متغیر باشد. اگر منابع انسانی سازمانها را بررسی کنیم خواهیم دید که بسیاری از مدیران ارشد و تصمیم گیران الزاماً و اجباراً چپ ذهن هستند و از سوی دیگر مدیران خلاقیت، تولیدکنندگان فکر، مدیران ارشد بازاریابی و... در گروه راست ذهنها قرار میگیرند.
فاصلهی میان تفکر راست ذهنها و چپ ذهنها هر روز بیشتر و بیشتر میشود و به یکپارچگی مورد نیاز تیمها برای موفقیت لطمه وارد میکند.
هدف کتاب نبرد در اتاق فرمان ایجاد صلح و آشتی میان مدیران چپ ذهن و بازاریابان راست ذهن است. نویسندگان این کتاب با بهکارگیری نمونههای متعدد، از مکدونالد گرفته تا پپسی و مسترکارت نشان دادهاند که چگونه رویکرد هر کدام از آنها برای رشد، رقابت و برندسازی لازم و حیاتی است و در این مسیر نیاز است که دو طرف از نیازها، چشمانداز و اولویتهای یکدیگر مطلع باشند.
در این کتاب شما با ۲۵ حوزهی مختلف آشنا میشوید که در آنها ایدهی تفکر مدیران و بازاریابها با هم متفاوت است.
معرفی مباحث کتاب نبرد در اتاق فرمان
- مدیریت با واقعیتها سروکار دارد، بازاریابی با برداشتها
- مدیریت بر محصول تمرکز دارد، بازاریابی بر برند
- مدیریت به تصاحب برند میاندیشد، بازاریابی به تصاحب صنعت
- مدیریت طرفدار محصولات بهتر است، بازاریابی طرفدار محصولات مختلف
- مدیریت چندمحصولیبودن را میپسندد، بازاریابی تکمحصولیبودن را
- مدیریت در تلاش برای گسترش برند است، بازاریابی در تلاش برای حذف حواشی یک برند
- مدیریت میخواهد نخستین محرک باشد، بازاریابی به ذهنیتسازبودن فکر میکند
- مدیریت در پی ورودی جنجالی به بازار است، بازاریابی در پی یک شروع آرام
- مدیریت قلب بازار را هدف میگیرد، بازاریابی یکی از دو سر بازار را
- مدیریت دوست دارد مالک همه چیز باشد، بازاریابی تنها به مالکیت یک واژه میاندیشد
- مدیریت با جملات انتزاعی سروکار دارد، بازاریابی با چکشهای بصری
- مدیریت یک برند را ترجیح میدهد، بازاریابی چندین برند را
- مدیریت به زیرکی اعتقاد دارد، بازاریابی به اعتبار
- مدیریت به برندسازی مضاعف باور دارد، بازاریابی به تکبرندبودن
- مدیریت روی رشد مستمر برنامهریزی میکند، بازاریابی روی تبلیغ بازار
- مدیریت دشمن گروه محصولی جدید است، بازاریابی در فکر برتری در یک گروه محصولی جدید
- مدیریت در پی ارتباط با مشتری است، بازاریابی در پی جایگاه سازی
- مدیریت در پی مشتریان ماندگار است، بازاریابی به مشتریان مقطعی راضی است
- مدیریت عاشق اهدای کوپن و در نهایت فروش است، بازاریابی از آن متنفر است
- مدیریت در تلاش برای تقلید از رقباست، بازاریابی خلاف این عمل میکند
- مدیریت از تغییر نام متنفر است، بازاریابی معمولاً از آن استقبال میکند
- مدیریت چشم امید به خلاقیتهای پیدرپی دارد، بازاریابی تنها به یک خلاقیت راضی است
- مدیریت شیفتهی رسانههاست، بازاریابی به این قضیه چندان مطمئن نیست
- مدیریت رویکردی کوتاهمدت دارد، بازاریابی رویکردی بلندمدت
- مدیریت بر باور عمومی تکیه دارد، بازاریابی بر باور بازاریابی