کتاب رویای یک صوفی

کتاب رویای یک صوفی نوشته بهمن شکوهی, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, رمان ایرانی، ادبیات داستانی, داستان ایرانی میباشد.

بیچاره زن، باز پیدایش شد. شرط می بندم زیر لباسش یک کاسه شیر و دو قرص نان مخفی کرده است و آن را بهانه آمدن به دکان پدرم می کند، آن‏ قدر صبر می کند تا پدرم در مغازه باشد و به اینجا بیاید. من ‌که می دانم او برای چه به این مغازه می آید! زن بیچاره خیلی سعی می کند آن را از ما پنهان کند. حتی به دروغ به من و برادرم احمد می گوید، کاسه شیر و قرص های نان را پدرتان فرستاده است تا ما با خیال راحت آنها را بخوریم.

رویای یک صوفی
 
دیروز پدرم کاسه خالی شیر را در مغازه دید و از آن سؤال کرد. وقتی گفتم، شیر و نان را زنی از طرف شما آورده ساکت شد. از نگاهش فهمیدم روحش از این کار خبر نداشت.
امروز هم مثل دیروز، زن شیر و قرص ‏های نان را روی سکوی مغازه می گذارد و می گوید، باز پدرتان که مغازه نیست! پس او کی در مغازه خود می ماند؟ این شیر و نان را پدرتان فرستاده تا گربه ای سراغش نیامده بخورید. من‌ که می دانم او برای چه به مغازه ما می آید. مادر ما مرده است که باشد خیلی ها مادرشان می میرد، اینکه دلیل نمی شود، ما را پدرم بزرگ می کند.
زن بیچاره! تو اگر می خواهی زن پدرم شوی نیازی به دلجویی ما نداری من همه چیز را می دانم. وقتی چشمم به نگاه زن می افتد همۀ ذهنش را می خوانم و حتی می دانم این کار پدرم نیست. زن بیچاره عاشق پدر من است امّا نمی تواند آن را به پدرم یا ما بگوید. ولی من همه چیز را از نگاهش می خوانم. من می توانم ذهن اغلب مردم را بخوانم. اوایل آن را نمی دانستم امّا حالا فهمیده ام می توانم آنچه در ذهن آدم هاست بخوانم، کافی ست در چشمانشان نگاه کنم آنگاه افکارشان را مانند ذهن خودم می خوانم و می دانم در مغزشان چه می گذرد......
  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
130,000
٪17
107,900 تومان
توضیحات

کتاب رویای یک صوفی نوشته بهمن شکوهی, توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب شامل ادبیات فارسی, رمان ایرانی، ادبیات داستانی, داستان ایرانی میباشد.

بیچاره زن، باز پیدایش شد. شرط می بندم زیر لباسش یک کاسه شیر و دو قرص نان مخفی کرده است و آن را بهانه آمدن به دکان پدرم می کند، آن‏ قدر صبر می کند تا پدرم در مغازه باشد و به اینجا بیاید. من ‌که می دانم او برای چه به این مغازه می آید! زن بیچاره خیلی سعی می کند آن را از ما پنهان کند. حتی به دروغ به من و برادرم احمد می گوید، کاسه شیر و قرص های نان را پدرتان فرستاده است تا ما با خیال راحت آنها را بخوریم.

رویای یک صوفی
 
دیروز پدرم کاسه خالی شیر را در مغازه دید و از آن سؤال کرد. وقتی گفتم، شیر و نان را زنی از طرف شما آورده ساکت شد. از نگاهش فهمیدم روحش از این کار خبر نداشت.
امروز هم مثل دیروز، زن شیر و قرص ‏های نان را روی سکوی مغازه می گذارد و می گوید، باز پدرتان که مغازه نیست! پس او کی در مغازه خود می ماند؟ این شیر و نان را پدرتان فرستاده تا گربه ای سراغش نیامده بخورید. من‌ که می دانم او برای چه به مغازه ما می آید. مادر ما مرده است که باشد خیلی ها مادرشان می میرد، اینکه دلیل نمی شود، ما را پدرم بزرگ می کند.
زن بیچاره! تو اگر می خواهی زن پدرم شوی نیازی به دلجویی ما نداری من همه چیز را می دانم. وقتی چشمم به نگاه زن می افتد همۀ ذهنش را می خوانم و حتی می دانم این کار پدرم نیست. زن بیچاره عاشق پدر من است امّا نمی تواند آن را به پدرم یا ما بگوید. ولی من همه چیز را از نگاهش می خوانم. من می توانم ذهن اغلب مردم را بخوانم. اوایل آن را نمی دانستم امّا حالا فهمیده ام می توانم آنچه در ذهن آدم هاست بخوانم، کافی ست در چشمانشان نگاه کنم آنگاه افکارشان را مانند ذهن خودم می خوانم و می دانم در مغزشان چه می گذرد......
مشخصات
  • ناشر
    نگاه
  • نویسنده
    بهمن شکوهی
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    گالینگور
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    439
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش