کتاب رمان انگلیسی Magic of Blood and Ash اثر Kim Richardson توسط انتشارات Independently published به چاپ رسیده است.
بازگشت به مونفل بخشی از نقشه من نبود و این موضوع زندگیام را کاملاً تغییر داد.
خانه جدید. دوستان جدید. و دیدار دوباره با عمه عجیب و غریبم، شادی را به روحم بازگرداند. حتی گاهی اوقات لبخندی بر لبانم نقش میبست.
درست زمانی که فکر میکردم اوضاع دیگر نمیتواند پیچیدهتر از این شود، خودم را بین وظیفهام به عنوان یک بازپرس و احساسات رو به رشدم نسبت به دش مرموز - آن گربه گمشده - گیر میبینم. او ما را از تهدیدی به نام «رها
شده» نجات داد. و حالا باید او را به کلانتر شهرستان تحویل دهم.
یا باید این کار را بکنم؟
رشتهای از اجساد بیجان در خیابانهای مونفل پرسه میزنند، هر کدام وحشتناکتر از قبلی. گرگینه دیوانه شده؟ احتمالاً. اما با انباشته شدن اجساد، شک و تردید به درونم رخنه میکند. چیزی در این مورد عجیب به نظر میرسد، و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم که فکر نکنم چیز شومتری در کار است.
در حالی که سعی میکنم رازهای مربوط به مرگهای اخیر مونفل را کشف کنم، دش همچنان با اسرار و برنامههای خودش در زندگی من میپیچد و از آن خارج میشود.
با افزایش تعداد اجساد، تهدیدی بر زندگی من سایه افکنده است و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و احساس نمیکنم که در حال عبور از یک میدان مین هستم و هیچ راه خروجی ندارم. هر قدم یادآوری میکند که کسی یا چیزی
آنجاست و منتظر است تا مرا بکشد.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب رمان انگلیسی Magic of Blood and Ash را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب رمان انگلیسی Magic of Blood and Ash اثر Kim Richardson توسط انتشارات Independently published به چاپ رسیده است.
بازگشت به مونفل بخشی از نقشه من نبود و این موضوع زندگیام را کاملاً تغییر داد.
خانه جدید. دوستان جدید. و دیدار دوباره با عمه عجیب و غریبم، شادی را به روحم بازگرداند. حتی گاهی اوقات لبخندی بر لبانم نقش میبست.
درست زمانی که فکر میکردم اوضاع دیگر نمیتواند پیچیدهتر از این شود، خودم را بین وظیفهام به عنوان یک بازپرس و احساسات رو به رشدم نسبت به دش مرموز - آن گربه گمشده - گیر میبینم. او ما را از تهدیدی به نام «رها
شده» نجات داد. و حالا باید او را به کلانتر شهرستان تحویل دهم.
یا باید این کار را بکنم؟
رشتهای از اجساد بیجان در خیابانهای مونفل پرسه میزنند، هر کدام وحشتناکتر از قبلی. گرگینه دیوانه شده؟ احتمالاً. اما با انباشته شدن اجساد، شک و تردید به درونم رخنه میکند. چیزی در این مورد عجیب به نظر میرسد، و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم که فکر نکنم چیز شومتری در کار است.
در حالی که سعی میکنم رازهای مربوط به مرگهای اخیر مونفل را کشف کنم، دش همچنان با اسرار و برنامههای خودش در زندگی من میپیچد و از آن خارج میشود.
با افزایش تعداد اجساد، تهدیدی بر زندگی من سایه افکنده است و نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و احساس نمیکنم که در حال عبور از یک میدان مین هستم و هیچ راه خروجی ندارم. هر قدم یادآوری میکند که کسی یا چیزی
آنجاست و منتظر است تا مرا بکشد.