کتاب بداهه نوازی های مهدی خالدی نوشته رحیم مطلوبی توسط انتشارات سرود به چاپ رسیده است.
خالدی به دنیا آمده بود که در تصنیفسازی و نوازندگی در موسیقی ما رفتار شگفتانگیزی ایجاد کند. ساز او به خون آدم ایمان و شهامت میداد که جاری باشد، ساز او بیدار میکرد، ساز او به شگفتی میآورد روز را و شب را؛ هنگامی که او ساز میزد شنونده خیلی زود و سراسیمه میپرسید: چه کسی ساز میزند . بیشک همهی ما از میان خواهیم رفت. میدانم ساز او واقعهی دلچسب زمان ما خواهد بود. با شنیدن ساز اوست که زندگی را باور خواهیم کرد. این ساز اوست که شنیدن دیروز ما را از ساز دیگران بیاعتبار و کهنه میکند. شگفت آنکه شنیدن سازهای نوازندگان بعد از او کهنه است و مندرس است. مگر « حافظ » همچنان تازه نیست؟
با نواختن او بود که «ردیف» فرسوده و نوازندگی دورهی قاجاریه کهنه و مندرس گشت و این بنای پوسیده فرو ریخت و از چشمان فرو افتاد. او در نوازندگی از «گوشه»ای به «گوشه»ای نمیرفت، از دردی به درد دیگر میرفت و این راز بزرگ نوازندگی او بود.
کتاب بداهه نوازی های مهدی خالدی نوشته رحیم مطلوبی توسط انتشارات سرود به چاپ رسیده است.
خالدی به دنیا آمده بود که در تصنیفسازی و نوازندگی در موسیقی ما رفتار شگفتانگیزی ایجاد کند. ساز او به خون آدم ایمان و شهامت میداد که جاری باشد، ساز او بیدار میکرد، ساز او به شگفتی میآورد روز را و شب را؛ هنگامی که او ساز میزد شنونده خیلی زود و سراسیمه میپرسید: چه کسی ساز میزند . بیشک همهی ما از میان خواهیم رفت. میدانم ساز او واقعهی دلچسب زمان ما خواهد بود. با شنیدن ساز اوست که زندگی را باور خواهیم کرد. این ساز اوست که شنیدن دیروز ما را از ساز دیگران بیاعتبار و کهنه میکند. شگفت آنکه شنیدن سازهای نوازندگان بعد از او کهنه است و مندرس است. مگر « حافظ » همچنان تازه نیست؟
با نواختن او بود که «ردیف» فرسوده و نوازندگی دورهی قاجاریه کهنه و مندرس گشت و این بنای پوسیده فرو ریخت و از چشمان فرو افتاد. او در نوازندگی از «گوشه»ای به «گوشه»ای نمیرفت، از دردی به درد دیگر میرفت و این راز بزرگ نوازندگی او بود.