کتاب ابیگیل نوشته ماگدا سابو با ترجمه نصراله مرادیانی، توسط انتشارات بیدگل به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی
رمان روایتی پرتنش و عمیق که تصویری استادانه از سادگی و خامی جوانی به تصویر می کشد که، سادگی دارد که هر آن بیم ازدست رفتنش میرود،روایت در یک آن، زمان و تاریخ و حماقت بشری، همه را از چشمان معصوم کودکی بر ما آشکار میکند
برای سومینبار خودش را در حال دویدن در طول چمن باغچه یافت، در هوای سرد و بنفشهبوی ساعات پایانی شب، در حال عبور از کنار مجسمۀ ابیگیل، و برای سومینبار، رسیدن به دروازهای که دو شب پیش پشتش آن صدا آنطور مدهوشش کرده و فریبش داده بود. اگر قفل در را، همانطور که میتسی هورن گفته بود باز خواهد بود، باز نکرده بود چه باید میکرد؟ یا اگر کسی دیده بود که باز است و دوباره بسته بودش و او نمیتوانست بیرون برود؟
ناقوس کلیسای سفید با طنین بم مردانهاش ساعت نُه را اعلام کرد: دانگ، دانگ، دانگ. در فلزی را با احتیاط هل داد. با اولین فشار او از جا حرکت کرد و بدون صدا باز شد. از در بیرون رفت... و درجا خشکش زد.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب ابیگیل را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب ابیگیل نوشته ماگدا سابو با ترجمه نصراله مرادیانی، توسط انتشارات بیدگل به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی
رمان روایتی پرتنش و عمیق که تصویری استادانه از سادگی و خامی جوانی به تصویر می کشد که، سادگی دارد که هر آن بیم ازدست رفتنش میرود،روایت در یک آن، زمان و تاریخ و حماقت بشری، همه را از چشمان معصوم کودکی بر ما آشکار میکند
برای سومینبار خودش را در حال دویدن در طول چمن باغچه یافت، در هوای سرد و بنفشهبوی ساعات پایانی شب، در حال عبور از کنار مجسمۀ ابیگیل، و برای سومینبار، رسیدن به دروازهای که دو شب پیش پشتش آن صدا آنطور مدهوشش کرده و فریبش داده بود. اگر قفل در را، همانطور که میتسی هورن گفته بود باز خواهد بود، باز نکرده بود چه باید میکرد؟ یا اگر کسی دیده بود که باز است و دوباره بسته بودش و او نمیتوانست بیرون برود؟
ناقوس کلیسای سفید با طنین بم مردانهاش ساعت نُه را اعلام کرد: دانگ، دانگ، دانگ. در فلزی را با احتیاط هل داد. با اولین فشار او از جا حرکت کرد و بدون صدا باز شد. از در بیرون رفت... و درجا خشکش زد.