کتاب من و ما جلد دوم داستانهای کوتاه و شگفت انگیز

کتاب من و ما جلد دوم (داستانهای کوتاه و شگفت انگیز) نوشته امیررضا آرمیون توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی، روانشناسی موفقیت، داستانهای روانشناسی به چاپ رسیده است.

این کتاب حاوی مجموعه ای از داستانهای كوتاه و شگفت انگیز است كه با جای دادن مفاهیم عمیق و مهم در درون خود دید مخاطب را نسبت به زندگی و وقایع آن تغییر می دهند.

بخشی از متن کتاب

مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان، بسیار نامهربان و خسیس بود. برعکس، همسرش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند.

یک سال قحطی شد… بسیاری از روستاییان از آن زن و شوهر کمک خواستند. زن با محبت به همه آنها کمک کرد، ولی شوهر او هیچ چیز نگفت و با خود فکر کرد: «تا وقتی از پول های من کم نشود، برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد می رود!»

مردم از آن زن تشکر کردند و گفتند که پول را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. زن نپذیرفت! اما مردم مُصر بودند که پول زن را بازگردانند.

از این رو زن گفت: «اگر می خواهید پول را پس بدهید. در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید!»

این حرف زن به گوش شوهرش رسید… مرد ناراحت شد و به فکر فرو رفت. پیش زنش رفت و از او پرسید: چرا از مردم خواسته ای پولت را در روز مرگ من به تو برگردانند؟!»

زن پاسخ داد: «مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو می کنند که زودتر بمیری؛ اما حالا آن ها به جای آن که مرگ تو را آرزو کنند، از خداوند می خواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند. من هم می خواهم تو سال های سال زنده باشی. کسی چه می داند، شاید تو هم روزی مهربان شوی…!»

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • ناموجود
ناموجود
توضیحات

کتاب من و ما جلد دوم (داستانهای کوتاه و شگفت انگیز) نوشته امیررضا آرمیون توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی، روانشناسی موفقیت، داستانهای روانشناسی به چاپ رسیده است.

این کتاب حاوی مجموعه ای از داستانهای كوتاه و شگفت انگیز است كه با جای دادن مفاهیم عمیق و مهم در درون خود دید مخاطب را نسبت به زندگی و وقایع آن تغییر می دهند.

بخشی از متن کتاب

مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان، بسیار نامهربان و خسیس بود. برعکس، همسرش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند.

یک سال قحطی شد… بسیاری از روستاییان از آن زن و شوهر کمک خواستند. زن با محبت به همه آنها کمک کرد، ولی شوهر او هیچ چیز نگفت و با خود فکر کرد: «تا وقتی از پول های من کم نشود، برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد می رود!»

مردم از آن زن تشکر کردند و گفتند که پول را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. زن نپذیرفت! اما مردم مُصر بودند که پول زن را بازگردانند.

از این رو زن گفت: «اگر می خواهید پول را پس بدهید. در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید!»

این حرف زن به گوش شوهرش رسید… مرد ناراحت شد و به فکر فرو رفت. پیش زنش رفت و از او پرسید: چرا از مردم خواسته ای پولت را در روز مرگ من به تو برگردانند؟!»

زن پاسخ داد: «مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو می کنند که زودتر بمیری؛ اما حالا آن ها به جای آن که مرگ تو را آرزو کنند، از خداوند می خواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند. من هم می خواهم تو سال های سال زنده باشی. کسی چه می داند، شاید تو هم روزی مهربان شوی…!»

مشخصات
  • ناشر
    ذهن آویز
  • نویسنده
    امیررضا آرمیون
  • قطع کتاب
    خشتی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    پانزدهم
  • شماره جلد
    دوم
  • تعداد صفحات
    244
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش