کتاب معجزه کار پاره وقت نوشته جیم ران ترجمه سیدامین مجابی توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب:
جیم در ۲۵ سالگی فهمید که هیچ وقت چنین زندگیای را نمیخواسته است. در آن سالها جیم ران، مقروض و بی پول بود. در همین موقع بود که جیم ران ازدواج کرد و بچهدار شد و به سختی کار میکرد ولی با دشواری، گذرانِ زندگی میکرد. او غمگین و نااُمید بود چون حس میکرد که نمیتواند قول و قرارهایی را که برای زندگی بهتر با خود و خانوادهاش گذاشته است مُحقق سازد. همین جا بود که یکی از دوستان جیم ران او را برای گوش دادن به سخنرانیِ شخصِ کارآفرینی به نام جان ارل شف دعوت کرد. جان اِرل شف، سخنرانی انگیزشی و فروشندهای چیره دست بود، به طوری که جیم ران آنا از او الهام گرفت و خواست تا شبیه او باشد. از آن پس، به مدتِ پنج سال، شف، ران را آموزش داد تا برخی از فلسفههای ساده ولی در عین حال مهم و کلیدی را در زندگی خود به کار بندد و به دیگران نیز یاد دهد تا برای آنها هم مفید واقع شوند.
شف به او یاد داد که «سود بردن بهتر از مزد گرفتن است» و همین باعث شد که جیم شروع به ساختن کسبوکاری کند تا بتواند جایگزینِ درآمد اندک او به عنوان کارمند ناخشنود فروشگاه زنجیرهای شود. چنین شد که شف، جیم رانجوان را برای میلیونر شدن به چالش کشید. تنها پنج سال پس از نخستین دیدارشان، شف در ۴۹ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. ولی تنها یک سال پس از مرگِ شُف، جیم ران از چالشِ استادش سربلند بیرون آمد و در ۳۱ سالگی میلیونر شد. از آن پس، جیم ران مکرراً از آموزهها و فلسفههای استاد خود به عنوان عنصر کلیدی در دگرگونی زندگیاش نام برده است.
کتاب معجزه کار پاره وقت نوشته جیم ران ترجمه سیدامین مجابی توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب:
جیم در ۲۵ سالگی فهمید که هیچ وقت چنین زندگیای را نمیخواسته است. در آن سالها جیم ران، مقروض و بی پول بود. در همین موقع بود که جیم ران ازدواج کرد و بچهدار شد و به سختی کار میکرد ولی با دشواری، گذرانِ زندگی میکرد. او غمگین و نااُمید بود چون حس میکرد که نمیتواند قول و قرارهایی را که برای زندگی بهتر با خود و خانوادهاش گذاشته است مُحقق سازد. همین جا بود که یکی از دوستان جیم ران او را برای گوش دادن به سخنرانیِ شخصِ کارآفرینی به نام جان ارل شف دعوت کرد. جان اِرل شف، سخنرانی انگیزشی و فروشندهای چیره دست بود، به طوری که جیم ران آنا از او الهام گرفت و خواست تا شبیه او باشد. از آن پس، به مدتِ پنج سال، شف، ران را آموزش داد تا برخی از فلسفههای ساده ولی در عین حال مهم و کلیدی را در زندگی خود به کار بندد و به دیگران نیز یاد دهد تا برای آنها هم مفید واقع شوند.
شف به او یاد داد که «سود بردن بهتر از مزد گرفتن است» و همین باعث شد که جیم شروع به ساختن کسبوکاری کند تا بتواند جایگزینِ درآمد اندک او به عنوان کارمند ناخشنود فروشگاه زنجیرهای شود. چنین شد که شف، جیم رانجوان را برای میلیونر شدن به چالش کشید. تنها پنج سال پس از نخستین دیدارشان، شف در ۴۹ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. ولی تنها یک سال پس از مرگِ شُف، جیم ران از چالشِ استادش سربلند بیرون آمد و در ۳۱ سالگی میلیونر شد. از آن پس، جیم ران مکرراً از آموزهها و فلسفههای استاد خود به عنوان عنصر کلیدی در دگرگونی زندگیاش نام برده است.