کتاب زندگی از دریچه حواس پنجگانه نوشته گرچن روبین با ترجمه مهرناز نوروزی توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی همگانی، احساس و ادراک، خودشناسی به چاپ رسیده است.
بیش از یک دهه است که گرچن روبین درحال مطالعهی شادی و سرشت انسان است. او در ملاقات با چشمپزشکش متوجه شد که یکی از عناصر کلیدی شادی را همیشه نادیده گرفته است: حواس پنجگانه. او روزهای زیادی را صرف سیرکردن در افکار خود کرده بود تاجاییکه اجازه داده بود احساسات حیاتی زندگی، بیآنکه به آنها توجه کند، از بین بروند. پس از آن ملاقات، او از حالت زندگی در ذهنی مهآلود به دنیایی کشیده شد که توانست با دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و لمسکردن دوباره آن را کشف کند.
در این سفر که خودآزمایی او بود، روبین اسرار و شادیهای حواس پنجگانه را بهعنوان راهی برای زندگی شادتر و آگاهانهتر بررسی میکند. او با تکیه بر علوم، فلسفه، ادبیات و تلاشهایش برای تمرین آنچه میآموزد، قدرت عمیق تطبیق با دنیای فیزیکی را بررسی میکند. روبین متوجه میشود که در شتاب زندگی روزمره، حواس پنجگانه راهی فوری و پایدار به ما نشان میدهند که برای شادی، آرامش و درگیرشدن با دنیای اطراف به آن نیاز داریم......
وقتی به گلدانهای مشابه یونانی سیاه و قرمز نگاه میکردم، شروع به فهم تمایزها کردم. با مطالعۀ بیشتر، این شانس را به دست آوردم که راز آنها را بفهمم. برای مثال، طراحی روی یک گلدان، بهجای سربازان، اسبها یا خدایان، دو زن با ژستی حیرتانگیز و مدرن را به نمایش گذاشته بود. همانطور که آنها به موسیقی چنگ گوش میدادند یکی از آنها پشت دیگری ایستاده بود و چانهاش را بر شانۀ دیگری تکیه داده بود؛ دقیقا همانگونه که دخترانم گاهی کنار هم میایستند. وقتی این ژست را در آثار باستانی دیدم باعث شد که دوران باستان دیگر از من دور نباشد. وقتی واقعا ایستادم و نگاه کردم، دنیا به نظرم خیلی جالبتر آمد.....
کتاب زندگی از دریچه حواس پنجگانه نوشته گرچن روبین با ترجمه مهرناز نوروزی توسط انتشارات ذهن آویز با موضوع روانشناسی همگانی، احساس و ادراک، خودشناسی به چاپ رسیده است.
بیش از یک دهه است که گرچن روبین درحال مطالعهی شادی و سرشت انسان است. او در ملاقات با چشمپزشکش متوجه شد که یکی از عناصر کلیدی شادی را همیشه نادیده گرفته است: حواس پنجگانه. او روزهای زیادی را صرف سیرکردن در افکار خود کرده بود تاجاییکه اجازه داده بود احساسات حیاتی زندگی، بیآنکه به آنها توجه کند، از بین بروند. پس از آن ملاقات، او از حالت زندگی در ذهنی مهآلود به دنیایی کشیده شد که توانست با دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و لمسکردن دوباره آن را کشف کند.
در این سفر که خودآزمایی او بود، روبین اسرار و شادیهای حواس پنجگانه را بهعنوان راهی برای زندگی شادتر و آگاهانهتر بررسی میکند. او با تکیه بر علوم، فلسفه، ادبیات و تلاشهایش برای تمرین آنچه میآموزد، قدرت عمیق تطبیق با دنیای فیزیکی را بررسی میکند. روبین متوجه میشود که در شتاب زندگی روزمره، حواس پنجگانه راهی فوری و پایدار به ما نشان میدهند که برای شادی، آرامش و درگیرشدن با دنیای اطراف به آن نیاز داریم......
وقتی به گلدانهای مشابه یونانی سیاه و قرمز نگاه میکردم، شروع به فهم تمایزها کردم. با مطالعۀ بیشتر، این شانس را به دست آوردم که راز آنها را بفهمم. برای مثال، طراحی روی یک گلدان، بهجای سربازان، اسبها یا خدایان، دو زن با ژستی حیرتانگیز و مدرن را به نمایش گذاشته بود. همانطور که آنها به موسیقی چنگ گوش میدادند یکی از آنها پشت دیگری ایستاده بود و چانهاش را بر شانۀ دیگری تکیه داده بود؛ دقیقا همانگونه که دخترانم گاهی کنار هم میایستند. وقتی این ژست را در آثار باستانی دیدم باعث شد که دوران باستان دیگر از من دور نباشد. وقتی واقعا ایستادم و نگاه کردم، دنیا به نظرم خیلی جالبتر آمد.....