کتاب درباره معنی زندگی نوشته ویل دورانت ترجمه ماندانا قدیانی توسط انتشارات عطرکاج با موضوع روانشناسی، فلسفه، راه و رسم زندگی به چاپ رسیده است.
این کتاب در پایان ضمیمهای تحتعنوان «نامهای در مورد معنای زندگی» را در بر گرفته است. این نامه به زندانی محکوم به حبس ابد، بهشمارهٔ ۷۹۲۰۶، در زندان سینگ سینگ در نیویورک نوشته شده بوده است. این کتاب را یکی از درخشانترین و بهیادمادنی آثار خالقش دانستهاند که نظرات و دیدگاههای بسیاری از اندیشمندان و بزرگان معاصر را درمورد مفهوم زندگی و ارزش آن در خود جای داده است. این کتاب حتی در میان آثار فلسفی نیز کتاب ویژهای به حساب میآید و نحوه و انگیزهٔ نگارش آن نیز داستانی ویژه داشته است. گفته شده است که این کتاب، دلسوزانه و درعینحال کاملاً واقعبینانه نوشته شده و به ما کمک میکند تا از دریچهٔ نگاه افراد گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانیْ به مسئلهٔ زندگی و معنای آن نگاه کنیم. اما داستان نگارش این کتاب چیست؟ یا چه شد که ویل دورانت این کتاب را نوشت؟ روزی مردی نزد ویل دورانت رفت و از او درخواست کرد دلیلی به دست او بدهد که چرا نباید خودکشی کند. ویل دورانت در آن وقت محدود، جوابهایی به او داد. مدتی بعد، نامهای برای بیش از ۱۰۰ شخصیت مشهور فرستاد و دربارهٔ معنی زندگی از آنها نظر خواست. او پاسخهای رسیده را همراه با دیدگاه خود، در این کتاب منتشر کرد. «درباره معنی زندگی» شد یکی از خواندنیترین آثار ویل دورانت.
«پس باید بگویم که این راه از ارزش معنادار و رضایت برخوردار است: به کل بپیوندید و با تمام جسم و ذهنتان برای آن کار کنید. معنای زندگی در این نهفته است که به ما شانس به وجود آوردن یا کمک کردن و چیزی بالاتر از خودمان میدهد. نیازی نیست یک خانواده باشد، اصطلاحاً راه مستقیم و وسیعی است که طبیعت در خرد کورکورانهاش، حتی برای سادهترین موجودات زنده در نظر گرفته است؛ شاید هر گروهی باشد که بتواند تمام اصالت پنهان در فرد را فرا بخواند و به وی بهانهای برای کار کردن دهد تا با مرگش متلاشی نشود. شاید انجمنی انقلابی باشد که به زن یا مردی، از خودگذشتگی بیدریغ میدهد. یا شاید کشور بزرگی باشد که دولتمردان آن مانند پریکلس یا اکبر شاه، نبوغ و زندگی خود را وقف بقا و سرافرازی ملت خویش میکنند. گاهی هم ممکن است یک اثر زیبا باشد که روح را مجذوب ساخت خود میکند و تبدیل به مزیت و نعمتی برای بسیاری از نسلها میشود. اما در هر مورد، اگر معنای زندگی بدهد، باید فرد را از خود بیرون آورد و به همکاری با برنامه عظیم وادارد. راز این ارزش معنادار و رضایت، داشتن وظیفهای است که تمام انرژی فرد را مصرف کرده و باعث میشود زندگی بشر کمی غنیتر از قبل شود.
برای من - چون مایلم به سؤالی که از خیلیها پرسیدهام، پاسخ مستقیم بدهم - معنای زندگی در معنای زندگی شاید به طور بسیار محدودی، در خانواده و کارم نهفته باشد؛ کاش میتوانستم این فرخندگی و برکت را به رُخ هدفی والاتر بکشم. سرچشمههای انرژی من، غرور و نوعدوستی خودخواهانه است – حرص به تحسین یا ستایش و دلبستگی دیوانهوار به کسانی که وابستهام هستند. هدف و نیروی محرکه انگیزهام چیست؟ دیدن خوشبختی اطرافیانم، موفقیت و سرانجام کسب مراتب بهتر است. پاتوق خوشبختی کجاست؟ در خانه و کتابهایم، جوهر و قلمم. خودم را خوشبخت نمینامم چون هیچ آدمی نمیتواند در میان فقر و رنجی که تا امروز از آن جان سالم به در برده، کاملاً خوشبخت باشد اما من راضی و بینهایت سپاسگزار هستم.
کتاب درباره معنی زندگی نوشته ویل دورانت ترجمه ماندانا قدیانی توسط انتشارات عطرکاج با موضوع روانشناسی، فلسفه، راه و رسم زندگی به چاپ رسیده است.
این کتاب در پایان ضمیمهای تحتعنوان «نامهای در مورد معنای زندگی» را در بر گرفته است. این نامه به زندانی محکوم به حبس ابد، بهشمارهٔ ۷۹۲۰۶، در زندان سینگ سینگ در نیویورک نوشته شده بوده است. این کتاب را یکی از درخشانترین و بهیادمادنی آثار خالقش دانستهاند که نظرات و دیدگاههای بسیاری از اندیشمندان و بزرگان معاصر را درمورد مفهوم زندگی و ارزش آن در خود جای داده است. این کتاب حتی در میان آثار فلسفی نیز کتاب ویژهای به حساب میآید و نحوه و انگیزهٔ نگارش آن نیز داستانی ویژه داشته است. گفته شده است که این کتاب، دلسوزانه و درعینحال کاملاً واقعبینانه نوشته شده و به ما کمک میکند تا از دریچهٔ نگاه افراد گوناگون از فیلسوفان و نویسندگان بزرگ گرفته تا یک زندانیْ به مسئلهٔ زندگی و معنای آن نگاه کنیم. اما داستان نگارش این کتاب چیست؟ یا چه شد که ویل دورانت این کتاب را نوشت؟ روزی مردی نزد ویل دورانت رفت و از او درخواست کرد دلیلی به دست او بدهد که چرا نباید خودکشی کند. ویل دورانت در آن وقت محدود، جوابهایی به او داد. مدتی بعد، نامهای برای بیش از ۱۰۰ شخصیت مشهور فرستاد و دربارهٔ معنی زندگی از آنها نظر خواست. او پاسخهای رسیده را همراه با دیدگاه خود، در این کتاب منتشر کرد. «درباره معنی زندگی» شد یکی از خواندنیترین آثار ویل دورانت.
«پس باید بگویم که این راه از ارزش معنادار و رضایت برخوردار است: به کل بپیوندید و با تمام جسم و ذهنتان برای آن کار کنید. معنای زندگی در این نهفته است که به ما شانس به وجود آوردن یا کمک کردن و چیزی بالاتر از خودمان میدهد. نیازی نیست یک خانواده باشد، اصطلاحاً راه مستقیم و وسیعی است که طبیعت در خرد کورکورانهاش، حتی برای سادهترین موجودات زنده در نظر گرفته است؛ شاید هر گروهی باشد که بتواند تمام اصالت پنهان در فرد را فرا بخواند و به وی بهانهای برای کار کردن دهد تا با مرگش متلاشی نشود. شاید انجمنی انقلابی باشد که به زن یا مردی، از خودگذشتگی بیدریغ میدهد. یا شاید کشور بزرگی باشد که دولتمردان آن مانند پریکلس یا اکبر شاه، نبوغ و زندگی خود را وقف بقا و سرافرازی ملت خویش میکنند. گاهی هم ممکن است یک اثر زیبا باشد که روح را مجذوب ساخت خود میکند و تبدیل به مزیت و نعمتی برای بسیاری از نسلها میشود. اما در هر مورد، اگر معنای زندگی بدهد، باید فرد را از خود بیرون آورد و به همکاری با برنامه عظیم وادارد. راز این ارزش معنادار و رضایت، داشتن وظیفهای است که تمام انرژی فرد را مصرف کرده و باعث میشود زندگی بشر کمی غنیتر از قبل شود.
برای من - چون مایلم به سؤالی که از خیلیها پرسیدهام، پاسخ مستقیم بدهم - معنای زندگی در معنای زندگی شاید به طور بسیار محدودی، در خانواده و کارم نهفته باشد؛ کاش میتوانستم این فرخندگی و برکت را به رُخ هدفی والاتر بکشم. سرچشمههای انرژی من، غرور و نوعدوستی خودخواهانه است – حرص به تحسین یا ستایش و دلبستگی دیوانهوار به کسانی که وابستهام هستند. هدف و نیروی محرکه انگیزهام چیست؟ دیدن خوشبختی اطرافیانم، موفقیت و سرانجام کسب مراتب بهتر است. پاتوق خوشبختی کجاست؟ در خانه و کتابهایم، جوهر و قلمم. خودم را خوشبخت نمینامم چون هیچ آدمی نمیتواند در میان فقر و رنجی که تا امروز از آن جان سالم به در برده، کاملاً خوشبخت باشد اما من راضی و بینهایت سپاسگزار هستم.