کتاب جهانهای موازی نوشته میچیو کاکو ترجمه مینا امیری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روان درمانی، روان درمانگری، فلسفه و ذهن
دنیای انسان در قلعهی بلند و دنیای تنها به دلیل جزئیترین حوادث یعنی گلولهی یک آدمکش، جدا میشوند. اما، این احتمال نیز وجود دارد که یک دنیای موازی بتواند به واسطهی کوچکترین حادثهی ممکن، یعنی یک حادثهی کوانتومی، مثل اثر یک پرتوی کیهانی، از دنیای ما جدا شده باشد.
در یکی از قسمتهای سریال تلویزیونی منطقهی شفق، مردی از خواب بیدار میشود درحالیکه همسرش او را نمیشناسد. همسر مرد بر سر او فریاد میکشد که خانه را ترک کند قبل از اینکه به پلیس تلفن بزند. مردی وقتی سرگردان در شهر پرسه میزند متوجه میشود که افرادی که عمری دوست او بودهاند هم نمیتوانند او را بشناسند، والدین وی ادعا میکنند که هرگز قبلاً او را ندیده و اینکه اصلاً پسری نداشتهاند. او بدون دوست، خانواده یا یک خانه، بیهدف در شهر میرفت، و سرانجام مثل یک انسان بیپناه روی نیمکتی در پارک به خواب رفت. وقتی روز بعد از خواب بیدار شد، خود را راحت در رختخواب کنار همسر خود یافت. اما، وقتی همسرش چرخید، مرد شوکه شد چونکه دید آن زن همسر او نیست، بلکه یک زن غریبه است که وی قبلاً ندیده است.
کتاب جهانهای موازی نوشته میچیو کاکو ترجمه مینا امیری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی، روان درمانی، روان درمانگری، فلسفه و ذهن
دنیای انسان در قلعهی بلند و دنیای تنها به دلیل جزئیترین حوادث یعنی گلولهی یک آدمکش، جدا میشوند. اما، این احتمال نیز وجود دارد که یک دنیای موازی بتواند به واسطهی کوچکترین حادثهی ممکن، یعنی یک حادثهی کوانتومی، مثل اثر یک پرتوی کیهانی، از دنیای ما جدا شده باشد.
در یکی از قسمتهای سریال تلویزیونی منطقهی شفق، مردی از خواب بیدار میشود درحالیکه همسرش او را نمیشناسد. همسر مرد بر سر او فریاد میکشد که خانه را ترک کند قبل از اینکه به پلیس تلفن بزند. مردی وقتی سرگردان در شهر پرسه میزند متوجه میشود که افرادی که عمری دوست او بودهاند هم نمیتوانند او را بشناسند، والدین وی ادعا میکنند که هرگز قبلاً او را ندیده و اینکه اصلاً پسری نداشتهاند. او بدون دوست، خانواده یا یک خانه، بیهدف در شهر میرفت، و سرانجام مثل یک انسان بیپناه روی نیمکتی در پارک به خواب رفت. وقتی روز بعد از خواب بیدار شد، خود را راحت در رختخواب کنار همسر خود یافت. اما، وقتی همسرش چرخید، مرد شوکه شد چونکه دید آن زن همسر او نیست، بلکه یک زن غریبه است که وی قبلاً ندیده است.