کتاب دولت و برنامه های فرهنگی نوشته فاطمه میری قمصری, نسرین محمدی, توسط انتشارات ساکو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت, برنامهریزی فرهنگی, مفاهیم اولیه, نهادهای فرهنگساز
از زمانی که انسانها با بهرهگیری از خرد جمعی دست به انتخابی آگاهانه زدند و تشکیلاتی به نام «دولت» را به منظور نظمبخشی و ساماندهی به تعاملات مختلف انسانی اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برگزیدند، قرنها میگذرد.دولتها که از ریشهی فرهنگ جوامع، جوانه زده و شرط حیات و تداوم خود را در گرو همبستگی و پیوند با مختصات فرهنگی جامعه یافتهاند، با انتخاب عقلانی مردم، وظیفهی خطیر هدایت، کنترل و نظارت بر مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که همه زیر مجموعهی فرهنگ به شمار میآیند، بر عهده گرفتهاند.
نسبت دولت و فرهنگ چیست؟ تا چه اندازه دولت مختار است که بر تعاملات و فعالیتهای فرهنگی جامعه مداخله کند؟ آیا اساساً فرهنگها نیاز به کنترل و راهبری دارند؟ آیا فرهنگ همچون اقتصاد درگیر معادلات محاسباتی و نیازمند کنترلهای کمی است؟ چرا سیاستگذاری فرهنگی از جامعهای به جامعهی دیگر متفاوت است؟ و سؤالهای دیگر ...آنچه باید همیشه در بحث و گفتگو بر سر مسائل فرهنگی در نظر داشت این است که فرهنگ، مقولهای بسته، محدود و راکد نیست. فرهنگ همیشه آبستن تغییر و تحول است، فرهنگ نقش میپذیرد و نقشآفرینی میکند، فرهنگ وابستهی تئوریها و نظریههای خشک و ماتریس نظریهپردازان بنام، هر صد سال یک بار تغییر نمیکند، فرهنگ در لحظه تغییر میکند و تحول میپذیرد. بر این اساس مدیریت فرهنگ امری بسیار غامض و دشوار است. سیاستگذاری فرهنگی، بدون اشراف بر ریزترین زوایای فرهنگی هر جامعه، کاری عبث و بینتیجه است. برنامهریزی بر اساس میزان دخالت و نفوذ دولت در حوزهی فرهنگ، مستلزم شناخت و آگاهی عمیق از لایههای مختلف فرهنگ در طول و عرض تاریخ جامعهی هدف است. لذا نمیتوان گفت برنامهریزی فرهنگی به صورت مقطعی و با گرتهبرداری از مدلهای موفق جوامع توسعه یافته امکانپذیر است. برنامهریزی موفق دولتها در عرصهی فرهنگ در گروه مطالعهی تاریخی آن و در تعامل با تمامی حوزههای تأثیرگذار بر آن و تأثیرپذیر از آن اعم از سیاست، اقتصاد، علوم اجتماعی، علم و فناوری، احکام حقوقی و کیفری و ... است.
کتاب دولت و برنامه های فرهنگی نوشته فاطمه میری قمصری, نسرین محمدی, توسط انتشارات ساکو به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: مدیریت, برنامهریزی فرهنگی, مفاهیم اولیه, نهادهای فرهنگساز
از زمانی که انسانها با بهرهگیری از خرد جمعی دست به انتخابی آگاهانه زدند و تشکیلاتی به نام «دولت» را به منظور نظمبخشی و ساماندهی به تعاملات مختلف انسانی اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برگزیدند، قرنها میگذرد.دولتها که از ریشهی فرهنگ جوامع، جوانه زده و شرط حیات و تداوم خود را در گرو همبستگی و پیوند با مختصات فرهنگی جامعه یافتهاند، با انتخاب عقلانی مردم، وظیفهی خطیر هدایت، کنترل و نظارت بر مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که همه زیر مجموعهی فرهنگ به شمار میآیند، بر عهده گرفتهاند.
نسبت دولت و فرهنگ چیست؟ تا چه اندازه دولت مختار است که بر تعاملات و فعالیتهای فرهنگی جامعه مداخله کند؟ آیا اساساً فرهنگها نیاز به کنترل و راهبری دارند؟ آیا فرهنگ همچون اقتصاد درگیر معادلات محاسباتی و نیازمند کنترلهای کمی است؟ چرا سیاستگذاری فرهنگی از جامعهای به جامعهی دیگر متفاوت است؟ و سؤالهای دیگر ...آنچه باید همیشه در بحث و گفتگو بر سر مسائل فرهنگی در نظر داشت این است که فرهنگ، مقولهای بسته، محدود و راکد نیست. فرهنگ همیشه آبستن تغییر و تحول است، فرهنگ نقش میپذیرد و نقشآفرینی میکند، فرهنگ وابستهی تئوریها و نظریههای خشک و ماتریس نظریهپردازان بنام، هر صد سال یک بار تغییر نمیکند، فرهنگ در لحظه تغییر میکند و تحول میپذیرد. بر این اساس مدیریت فرهنگ امری بسیار غامض و دشوار است. سیاستگذاری فرهنگی، بدون اشراف بر ریزترین زوایای فرهنگی هر جامعه، کاری عبث و بینتیجه است. برنامهریزی بر اساس میزان دخالت و نفوذ دولت در حوزهی فرهنگ، مستلزم شناخت و آگاهی عمیق از لایههای مختلف فرهنگ در طول و عرض تاریخ جامعهی هدف است. لذا نمیتوان گفت برنامهریزی فرهنگی به صورت مقطعی و با گرتهبرداری از مدلهای موفق جوامع توسعه یافته امکانپذیر است. برنامهریزی موفق دولتها در عرصهی فرهنگ در گروه مطالعهی تاریخی آن و در تعامل با تمامی حوزههای تأثیرگذار بر آن و تأثیرپذیر از آن اعم از سیاست، اقتصاد، علوم اجتماعی، علم و فناوری، احکام حقوقی و کیفری و ... است.