کتاب در هزارتو نوشته آلن روب گرییه با ترجمه مجید اسلامی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, ادبیات داستانی خارجی به چاپ رسیده است.
«... بیرون آسمان همانطور سفیدِ دلگیر باقی میماند. هنوز روشنایی روز باقیست. خیابان خالیست: آمد و شدی نیست، و عابری هم در پیادهرو نیست. برف میباریده؛ و هنوز آب نشده... درها بسته است. پنجرهها هیچکس را نشان نمیدهد چه چسبیده به شیشهها، چه حتی دورتر در وسط اتاقها. تختبودنِ این فضا، علاوهبراین، اشاره به این است که پشت این پنجرهها کسی نیست، پشت این درها، پشت ورودی این خانهها. و کل این صحنه همچنان خالی باقی میماند: بدون هیچ مردی، زنی، یا حتی بچهای.»
آلن روبـگرییه در ایران نام آشناییست، بیشتر برای علاقهمندانِ سینما بهدلیلِ فیلمنامهی سال گذشته در مارینباد. در هزارتو رمان غریبیست. روبـگرییه چنان توجه خوانندهاش را به جزئیاتِ (بهظاهر) بیربط و پرشمار جلب میکند، و شاید پس از خواندنِ رمان، دیگر هیچکس نتواند به شیوهی معمول در زندگیِ هرروزه به جزئیاتِ اطرافش بیتوجه بماند: به نحوهی قرارگرفتن یک لیوان روی میز، نقشِ تَرَکی روی سقف، و نوسان سایهای روی دیوار از تابخوردنِ چراغی در باد.
کتاب در هزارتو نوشته آلن روب گرییه با ترجمه مجید اسلامی، توسط نشرنی با موضوع ادبیات, ادبیات جهان, رمان خارجی, ادبیات داستانی خارجی به چاپ رسیده است.
«... بیرون آسمان همانطور سفیدِ دلگیر باقی میماند. هنوز روشنایی روز باقیست. خیابان خالیست: آمد و شدی نیست، و عابری هم در پیادهرو نیست. برف میباریده؛ و هنوز آب نشده... درها بسته است. پنجرهها هیچکس را نشان نمیدهد چه چسبیده به شیشهها، چه حتی دورتر در وسط اتاقها. تختبودنِ این فضا، علاوهبراین، اشاره به این است که پشت این پنجرهها کسی نیست، پشت این درها، پشت ورودی این خانهها. و کل این صحنه همچنان خالی باقی میماند: بدون هیچ مردی، زنی، یا حتی بچهای.»
آلن روبـگرییه در ایران نام آشناییست، بیشتر برای علاقهمندانِ سینما بهدلیلِ فیلمنامهی سال گذشته در مارینباد. در هزارتو رمان غریبیست. روبـگرییه چنان توجه خوانندهاش را به جزئیاتِ (بهظاهر) بیربط و پرشمار جلب میکند، و شاید پس از خواندنِ رمان، دیگر هیچکس نتواند به شیوهی معمول در زندگیِ هرروزه به جزئیاتِ اطرافش بیتوجه بماند: به نحوهی قرارگرفتن یک لیوان روی میز، نقشِ تَرَکی روی سقف، و نوسان سایهای روی دیوار از تابخوردنِ چراغی در باد.