کتاب امپراتور کلمات نوشته احمد اکبرپور, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان ایرانی کودکان به چاپ رسیده است.
«امپراتور کلمات» عنوان رمانی نوشتهی احمد اکبرپور است. این رمان داستان زندگی پسر نوجوان کتابخوانی است که وقتی کتاب تازهای میخرد، دلش نمیخواهد کسی بیخودی وقتش را بگیرد. او فکر میکند هر کتاب، مثل یک دوست تازه است. دوستهای تازه گاهی خوب هستند و گاهی هم حوصله آدم را سر میبرند.
رمان امپراتور کلمات را از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمانهای این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت کتاب «امپراتور کلمات»:
«سكوت این بار سنگینتر از همیشه آمد. نه ماهی از آب میپرید و نه كوسهای پیدا بود. دریا از بغض بالا و پایین میشد و عرشه را سكوت فرا گرفته بود. هیچ صحبتی به خاطرشان نمیرسید تا این واقعیت تلخ را برای لحظهای فراموش كنند. حتی من كه با آرامش پشت میزم نشستهام و سعی میكنم قصه را با شادی هرچه تمامتر پیش ببرم هیچ گفتگویی به نظرم نمیرسد كه بین آنها برقرار كنم. سانی به پسرك نگاه میكند و پسرك به دریا و سانی.»
گزیدهای از کتاب «امپراتور کلمات»:
موجودی بزرگ شاید کوسه، به محض اینکه کشتی را دید خودش را در عمق آبها مخفی کرد ولی بچهها خیال کردند درست از روی کمرش عبور کرده اند.
صدای ناوچهای جنگی آرامش آنجا را به هم زد. لوله های توپی که روی عرشه ناوچه بود آسمان آبی را نشانه رفته بودند. ملوان گفت: در بیشتر مواقع به خاطر مقداری خاک نبرد میکنند و گاهگداری به خاطر…
بچه ها هر چه منتظر ماندند چیز دیگری نشنیدند. شاید بدین وسیله میخواست فکر و خیال آنها جوابهای بهتر و دقیقتری بیابند. دومین ناوچه جنگی که پیدا شد ملوان به سرعت بچهها را در انباری آغشته از بوی نفت مخفی کرد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و ناوچه با غرش و سرعت زیادی از کنار آنها گذشت…
کتاب امپراتور کلمات نوشته احمد اکبرپور, توسط انتشارات پیدایش با موضوع ادبیات کودک و نوجوان، داستان های کودک و نوجوان، رمان ایرانی کودکان به چاپ رسیده است.
«امپراتور کلمات» عنوان رمانی نوشتهی احمد اکبرپور است. این رمان داستان زندگی پسر نوجوان کتابخوانی است که وقتی کتاب تازهای میخرد، دلش نمیخواهد کسی بیخودی وقتش را بگیرد. او فکر میکند هر کتاب، مثل یک دوست تازه است. دوستهای تازه گاهی خوب هستند و گاهی هم حوصله آدم را سر میبرند.
رمان امپراتور کلمات را از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمانهای این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت کتاب «امپراتور کلمات»:
«سكوت این بار سنگینتر از همیشه آمد. نه ماهی از آب میپرید و نه كوسهای پیدا بود. دریا از بغض بالا و پایین میشد و عرشه را سكوت فرا گرفته بود. هیچ صحبتی به خاطرشان نمیرسید تا این واقعیت تلخ را برای لحظهای فراموش كنند. حتی من كه با آرامش پشت میزم نشستهام و سعی میكنم قصه را با شادی هرچه تمامتر پیش ببرم هیچ گفتگویی به نظرم نمیرسد كه بین آنها برقرار كنم. سانی به پسرك نگاه میكند و پسرك به دریا و سانی.»
گزیدهای از کتاب «امپراتور کلمات»:
موجودی بزرگ شاید کوسه، به محض اینکه کشتی را دید خودش را در عمق آبها مخفی کرد ولی بچهها خیال کردند درست از روی کمرش عبور کرده اند.
صدای ناوچهای جنگی آرامش آنجا را به هم زد. لوله های توپی که روی عرشه ناوچه بود آسمان آبی را نشانه رفته بودند. ملوان گفت: در بیشتر مواقع به خاطر مقداری خاک نبرد میکنند و گاهگداری به خاطر…
بچه ها هر چه منتظر ماندند چیز دیگری نشنیدند. شاید بدین وسیله میخواست فکر و خیال آنها جوابهای بهتر و دقیقتری بیابند. دومین ناوچه جنگی که پیدا شد ملوان به سرعت بچهها را در انباری آغشته از بوی نفت مخفی کرد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و ناوچه با غرش و سرعت زیادی از کنار آنها گذشت…