کتاب توتوچان دخترکی آنسوی پنجره نوشته تتسوکو کورویاناگی با ترجمه سیمین محسنی، توسط نشرنی با موضوع روانشناسی، روانشناسی عمومی، روانشناسی کودک، داستانی روانشناسی به چاپ رسیده.
در مدرسه توموئه که دانشآموزان آن مجاز بودند روی هر موضوعی که به آن علاقهمندند کار کنند، باید بدون توجه به آنچه در اطرافشان جریان داشت، ذهن خود را روی موضوع موردعلاقهشان متمرکز کنند. به این ترتیب، هیچکس به بچهای که آواز «چشم، چشم، دو ابرو» را میخواند، توجهی نمیکرد. یکی دو نفر به این موضوع علاقهمند شده بودند؛ اما بقیه غرق در کتابهای خودشان بودند. کتاب توتوچان قصهای افسانهای بود؛ دربارهٔ ماجراهای مرد ثروتمندی که میخواست دخترش ازدواج کند. نقاشیهای آن جالب بود و کتاب طرفدار زیادی داشت.
همه دانشآموزان مدرسه که مثل ماهی ساردین داخل واگن چپیده بودند، آنچه را در کتابها نوشته شده بود، با ولع میخواندند. آفتاب صبحگاهی از ورای پنجرهها به درون میتابید و چشماندازی پدید میآورد که سبب شادمانی قلبی مدیر مدرسه میشد. همهٔ دانشآموزان آن روز را در کتابخانه گذراندند.
چرا خرید از آژانس کتاب؟
خرید از آژانس کتاب به شما این اطمینان را میدهد که نسخه اصلی و بهروز کتاب توتوچان دخترکی آن سوی پنجره را دریافت خواهید کرد. ما با ارائه خدمات سریع، ارسال امن و قیمت مناسب، تجربه خریدی آسان و مطمئن را برای شما فراهم میآوریم.
برای خرید این کتاب و مشاهده کتابهای دیگر، به فروشگاه آنلاین آژانس کتاب مراجعه کنید.
کتاب توتوچان دخترکی آنسوی پنجره نوشته تتسوکو کورویاناگی با ترجمه سیمین محسنی، توسط نشرنی با موضوع روانشناسی، روانشناسی عمومی، روانشناسی کودک، داستانی روانشناسی به چاپ رسیده.
در مدرسه توموئه که دانشآموزان آن مجاز بودند روی هر موضوعی که به آن علاقهمندند کار کنند، باید بدون توجه به آنچه در اطرافشان جریان داشت، ذهن خود را روی موضوع موردعلاقهشان متمرکز کنند. به این ترتیب، هیچکس به بچهای که آواز «چشم، چشم، دو ابرو» را میخواند، توجهی نمیکرد. یکی دو نفر به این موضوع علاقهمند شده بودند؛ اما بقیه غرق در کتابهای خودشان بودند. کتاب توتوچان قصهای افسانهای بود؛ دربارهٔ ماجراهای مرد ثروتمندی که میخواست دخترش ازدواج کند. نقاشیهای آن جالب بود و کتاب طرفدار زیادی داشت.
همه دانشآموزان مدرسه که مثل ماهی ساردین داخل واگن چپیده بودند، آنچه را در کتابها نوشته شده بود، با ولع میخواندند. آفتاب صبحگاهی از ورای پنجرهها به درون میتابید و چشماندازی پدید میآورد که سبب شادمانی قلبی مدیر مدرسه میشد. همهٔ دانشآموزان آن روز را در کتابخانه گذراندند.