کتاب ابن سینا نابغه ای از شرق نوشته جرج بی کوچ ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات تاریخی، رمان تاریخی میباشد.
این کتاب وایتی است روان از زندگی مردی فاضل و دانشمند که ماجرای آن از زمان آشنایی مادر و پدر ایشان در سی و شش سالگی پدر و چهارده سالگی مادرش آغاز می شود. ابن سینا که او را با نامی چون شیخ الرئیس نیز می شناسند، کسی است که در این کتاب به او پرداخته شده است. مردی از سرزمین بخارا که در علوم مختلف دانش داشت و پزشکی، فلسفه، ریاضیات، ستاره شناسی، فیزیک، شیمی، جغرافی، ادبیات، موسیقی، سیاست و… از زمینه های فعالیتش به شمار می آید. دو اثر علمی و فلسفی کتاب شفا و دانشنامه علائی و هم چنین کتاب قانون در طب در حیطه پزشکی از آثار نام آشنای او هستند که شهرتی جهانی دارند. در این اثر از روندی که ابن سینا در زندگی خود طی کرد و از ایده ها، باورها و خدماتی که به علم داشت می خوانیم و روزگار او را تا هنگام مرگش از نظر می گذرانیم. کتاب پیش رو به مردی اختصاص یافته که عظمت نامش اعراب و افاغنه و ترک ها را بر آن داشته تا او را هم میهن خود بنامند و این در حالی است که او از اهالی ایران روزگار خود بود.
ابن سینا نه فقط در پزشکی با سحر و جادوگری مخالف بود، بلکه به طور کلی سحر و جادوگری را در هر مورد بدون اثر و جزء خرافات می دانست. ابوعلی سینا به طور مطلق با تعیین طالع از طرف ستارگان و تعیین سلامت و بیماری از طرف اختران و گشودن بخت با کمک اجرام آسمانی و بستن بخت به وسیله آنها و از پا درآوردن دشمن به وسیله جادوگری و نزدیک کردن قلوب به وسیله جادو و آیینه بینی (نوعی از جادوگری) و تسخیر جن و تسخیر شیطان و به طور کلی هر نوع سحر و هرگونه جادو مخالف بود و آنچه از آغاز تاریخ تا زمان ابن سینا راجع به سحر و جادو گفتند و نوشتند آن دانشمند بزرگ خراسانی جزء خرافات می دانست.
گفته اند که حتی اغلب دانشمندانی که همه چیز را به محک علمی می زنند و چیزی را قبول ندارند مگر اینکه تجربه علمی آن را ثابت کند، باز در زندگی خصوصی و خانوادگی به چند خرافات عقیده دارند؛ مثل اینکه روز سیزده ماه اقدام به کار جدید نمی کنند و سیزده مهمان را به خانه خود دعوت نمی نمایند و غیره. اگر این شایعه در مورد دانشمندان صحت داشته باشد، باید ابن سینا را مستثنی دانست و او دانشمندی بود که هزار سال قبل نه در زندگی عمومی و نه در زندگی خصوصی به هیچ یک از خرافات عقیده نداشت و به همین سبب در نظر معاصران یک مرد غیرعادی جلوه می کرد. اما صولت که در پزشکی مرید و مقلد ابن سینا بود نمی توانست که چون مراد خود خویش را از عقیده به سحر در پزشکی دور نگاه دارد.....
کتاب ابن سینا نابغه ای از شرق نوشته جرج بی کوچ ترجمه ذبیح الله منصوری توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات تاریخی، رمان تاریخی میباشد.
این کتاب وایتی است روان از زندگی مردی فاضل و دانشمند که ماجرای آن از زمان آشنایی مادر و پدر ایشان در سی و شش سالگی پدر و چهارده سالگی مادرش آغاز می شود. ابن سینا که او را با نامی چون شیخ الرئیس نیز می شناسند، کسی است که در این کتاب به او پرداخته شده است. مردی از سرزمین بخارا که در علوم مختلف دانش داشت و پزشکی، فلسفه، ریاضیات، ستاره شناسی، فیزیک، شیمی، جغرافی، ادبیات، موسیقی، سیاست و… از زمینه های فعالیتش به شمار می آید. دو اثر علمی و فلسفی کتاب شفا و دانشنامه علائی و هم چنین کتاب قانون در طب در حیطه پزشکی از آثار نام آشنای او هستند که شهرتی جهانی دارند. در این اثر از روندی که ابن سینا در زندگی خود طی کرد و از ایده ها، باورها و خدماتی که به علم داشت می خوانیم و روزگار او را تا هنگام مرگش از نظر می گذرانیم. کتاب پیش رو به مردی اختصاص یافته که عظمت نامش اعراب و افاغنه و ترک ها را بر آن داشته تا او را هم میهن خود بنامند و این در حالی است که او از اهالی ایران روزگار خود بود.
ابن سینا نه فقط در پزشکی با سحر و جادوگری مخالف بود، بلکه به طور کلی سحر و جادوگری را در هر مورد بدون اثر و جزء خرافات می دانست. ابوعلی سینا به طور مطلق با تعیین طالع از طرف ستارگان و تعیین سلامت و بیماری از طرف اختران و گشودن بخت با کمک اجرام آسمانی و بستن بخت به وسیله آنها و از پا درآوردن دشمن به وسیله جادوگری و نزدیک کردن قلوب به وسیله جادو و آیینه بینی (نوعی از جادوگری) و تسخیر جن و تسخیر شیطان و به طور کلی هر نوع سحر و هرگونه جادو مخالف بود و آنچه از آغاز تاریخ تا زمان ابن سینا راجع به سحر و جادو گفتند و نوشتند آن دانشمند بزرگ خراسانی جزء خرافات می دانست.
گفته اند که حتی اغلب دانشمندانی که همه چیز را به محک علمی می زنند و چیزی را قبول ندارند مگر اینکه تجربه علمی آن را ثابت کند، باز در زندگی خصوصی و خانوادگی به چند خرافات عقیده دارند؛ مثل اینکه روز سیزده ماه اقدام به کار جدید نمی کنند و سیزده مهمان را به خانه خود دعوت نمی نمایند و غیره. اگر این شایعه در مورد دانشمندان صحت داشته باشد، باید ابن سینا را مستثنی دانست و او دانشمندی بود که هزار سال قبل نه در زندگی عمومی و نه در زندگی خصوصی به هیچ یک از خرافات عقیده نداشت و به همین سبب در نظر معاصران یک مرد غیرعادی جلوه می کرد. اما صولت که در پزشکی مرید و مقلد ابن سینا بود نمی توانست که چون مراد خود خویش را از عقیده به سحر در پزشکی دور نگاه دارد.....