کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم

کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم نوشته پائولوکوئیلو ترجمه مینا امیری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

رای صرف قهوه توقف کردیم و برای اینکه سر حرف را باز کنم گفتم: «زندگی چیزهایی زیادی بهت یاد داده.» پاسخ داد: «زندگی به من یادگرفتن و چطور تغییر‌کردن رو یاد داده، هرچند شاید غیرممکن به‌نظر برسه.» با این حرف انگار می‌خواست صحبت را تمام کند. تقریباً در تمام مدت سفرمان تا آن کافه‌ی بین‌راهی، هیچ کلمه‌ای بینمان ردوبدل نشده بود. در طول مسیر، اول خواستم با یادآوری خاطرات دوران کودکی او را به حرف‌زدن وادار کنم، ولی هر بار با کمال ادب از کنار موضوعات به‌راحتی می‌گذشت، ولی کم‌کم به جایی رسید که حس کردم انگار دیگر به حرف‌هایم توجهی ندارد.

به‌نظرم رسید شاید موضوع مهم‌تری فکرش را مشغول کرده، شاید هم فاصله‌ی زمانی و مکانی دنیایمان ما را از هم جدا کرده بود. او در حال‌وهوای دیگری به سر می‌برد.دیگر سوریا برای او خاطره‌ای دور بود که در غبار زمان مدفون شده بود. دوستان دوران کودکی‌اش هنوز در ذهنش همان کودکان سالیان قبل، افراد سالمند کماکان زنده بودند و همان کارهای پیشین را انجام می‌دادند. کم‌کم از اینکه دعوتش را برای مسافرت با اتومبیل پذیرفته بودم احساس پشیمانی می‌کردم. وقتی در کافه‌ی سر راهمان و در حین صرف قهوه بازهم دیدم از حرف‌زدن طفره می‌رود، تصمیم گرفتم که دیگر اصراری برای ادامه‌ی گفت‌وگو نداشته باشم. دو ساعت زمان باقی‌مانده تا رسیدن به بیلبائو برایم زجرآور بود. اتومبیل کرایه‌ای حتی رادیو هم نداشت. او به جاده خیره شده بود و من از پشت پنجره مناظر اطراف را تماشا می‌کردم. هیچ‌کداممان حس بدی را که از فضای سنگین داخل اتومبیل بر ما حاکم شده بود، کتمان نمی‌کردیم و تنها تحمل بود و تحمل برای پایان‌دادن به این سکوت عذاب‌آور.

  • روش های ارسال
  •    پیک تهران
  •    پیک سریع تهران
  •    پست پیشتاز
  •    تیباکس
  •    ویژه
  • موجود در انبار
192,000
٪65
67,200 تومان
توضیحات

کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم نوشته پائولوکوئیلو ترجمه مینا امیری توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.

موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی

رای صرف قهوه توقف کردیم و برای اینکه سر حرف را باز کنم گفتم: «زندگی چیزهایی زیادی بهت یاد داده.» پاسخ داد: «زندگی به من یادگرفتن و چطور تغییر‌کردن رو یاد داده، هرچند شاید غیرممکن به‌نظر برسه.» با این حرف انگار می‌خواست صحبت را تمام کند. تقریباً در تمام مدت سفرمان تا آن کافه‌ی بین‌راهی، هیچ کلمه‌ای بینمان ردوبدل نشده بود. در طول مسیر، اول خواستم با یادآوری خاطرات دوران کودکی او را به حرف‌زدن وادار کنم، ولی هر بار با کمال ادب از کنار موضوعات به‌راحتی می‌گذشت، ولی کم‌کم به جایی رسید که حس کردم انگار دیگر به حرف‌هایم توجهی ندارد.

به‌نظرم رسید شاید موضوع مهم‌تری فکرش را مشغول کرده، شاید هم فاصله‌ی زمانی و مکانی دنیایمان ما را از هم جدا کرده بود. او در حال‌وهوای دیگری به سر می‌برد.دیگر سوریا برای او خاطره‌ای دور بود که در غبار زمان مدفون شده بود. دوستان دوران کودکی‌اش هنوز در ذهنش همان کودکان سالیان قبل، افراد سالمند کماکان زنده بودند و همان کارهای پیشین را انجام می‌دادند. کم‌کم از اینکه دعوتش را برای مسافرت با اتومبیل پذیرفته بودم احساس پشیمانی می‌کردم. وقتی در کافه‌ی سر راهمان و در حین صرف قهوه بازهم دیدم از حرف‌زدن طفره می‌رود، تصمیم گرفتم که دیگر اصراری برای ادامه‌ی گفت‌وگو نداشته باشم. دو ساعت زمان باقی‌مانده تا رسیدن به بیلبائو برایم زجرآور بود. اتومبیل کرایه‌ای حتی رادیو هم نداشت. او به جاده خیره شده بود و من از پشت پنجره مناظر اطراف را تماشا می‌کردم. هیچ‌کداممان حس بدی را که از فضای سنگین داخل اتومبیل بر ما حاکم شده بود، کتمان نمی‌کردیم و تنها تحمل بود و تحمل برای پایان‌دادن به این سکوت عذاب‌آور.

مشخصات
  • ناشر
    نیک فرجام/ ایرمان
  • نویسنده
    پائولو کوئیلو
  • مترجم
    مینا امیری
  • قطع کتاب
    رقعی
  • نوع جلد
    شومیز
  • سال چاپ
    1400
  • نوبت چاپ
    اول
  • تعداد صفحات
    176
نظرات کاربران
    هیچ دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است!
برگشت به بالا
0216640800© کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه آژانس کتاب است.02166408000 طراحی سایت و سئو : توسط نونگار پردازش