کتاب گذار از مدرنیته نیچه فوکو لیوتار دریدا نوشته شاهرخ حقیقی, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, خرد ستیزی در فرهنگ پست مدرن, نقد نیچه از اخلاق
این کتاب در چالش با اندیشهی پستمدرن نوشته شده است، و میکوشد با بررسی آراءِ چهار تن از پردازندگان اصلی این نگرش، نگرش انتقادی خود را سازمان دهد. بخش اول، "خردستیزی در اندیشهی پستمدرن"، تصویری کلی از وضعیت پستمدرن ترسیم میکند و بهویژه به بررسی آراءِ ژانفرانسوا لیوتار و ژاک دریدا اختصاص دارد. بخش دوم، "نقد نیچه از اخلاق"، به بررسی دیدگاههای نیچه میپردازد که نفوذی عمیق بر اندیشهی پستمدرن داشته و از پیشقراولان آن است. بخش سوم کتاب، "میشل فوکو و اندیشهی انتقادی"، در واقع میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا پستمدرنیسم چارچوب فکری مناسبی برای ارزیابی درست و همهجانبهی مشکلات جهان مدرن هست یا نه. به این منظور، کار فوکو در مقام متفکر برجستهی پستمدرن، با اندیشهی انتقادی هابرماس، منتقد برجستهی اندیشهی پستمدرن، مقایسه شده است. یکی از هدفهای اصلی کتاب حاضر، افزون بر معرفی اندیشهی پستمدرن و طرح نکات انتقادی دربارهی آن، تأکید بر وجهی از اندیشه و نگارش فلسفی است: روشن اندیشیدن و تعهد به وجه استدلالی در اندیشهی فلسفی.
کتاب گذار از مدرنیته نیچه فوکو لیوتار دریدا نوشته شاهرخ حقیقی, توسط انتشارات آگاه (آگه) به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: فلسفه, خرد ستیزی در فرهنگ پست مدرن, نقد نیچه از اخلاق
این کتاب در چالش با اندیشهی پستمدرن نوشته شده است، و میکوشد با بررسی آراءِ چهار تن از پردازندگان اصلی این نگرش، نگرش انتقادی خود را سازمان دهد. بخش اول، "خردستیزی در اندیشهی پستمدرن"، تصویری کلی از وضعیت پستمدرن ترسیم میکند و بهویژه به بررسی آراءِ ژانفرانسوا لیوتار و ژاک دریدا اختصاص دارد. بخش دوم، "نقد نیچه از اخلاق"، به بررسی دیدگاههای نیچه میپردازد که نفوذی عمیق بر اندیشهی پستمدرن داشته و از پیشقراولان آن است. بخش سوم کتاب، "میشل فوکو و اندیشهی انتقادی"، در واقع میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا پستمدرنیسم چارچوب فکری مناسبی برای ارزیابی درست و همهجانبهی مشکلات جهان مدرن هست یا نه. به این منظور، کار فوکو در مقام متفکر برجستهی پستمدرن، با اندیشهی انتقادی هابرماس، منتقد برجستهی اندیشهی پستمدرن، مقایسه شده است. یکی از هدفهای اصلی کتاب حاضر، افزون بر معرفی اندیشهی پستمدرن و طرح نکات انتقادی دربارهی آن، تأکید بر وجهی از اندیشه و نگارش فلسفی است: روشن اندیشیدن و تعهد به وجه استدلالی در اندیشهی فلسفی.